پایگاه اطلاع رسانی استاد احمد واعظی

غدیر و نظام مبتنی بر ولایت فقیه، شبهات و وظایف روحانیت

0

بسم الله الرحمن الرحیم.
از چند جهت به آغاز سال نزدیک می شویم. .سال قمری و سال تحصیلی، چون سال تحصیلی هم با تبلیغ و محرم شروع می شود انشاءالله پر از خیر و برکت خواهد بود و عنایات حسینی شامل همه ما خواهد شد. سالی که با گریه بر مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام) و ترویج دین و ترویج مکتب اهل بیت(علیهم السلام) شروع شود انشاءالله سال تحصیلی اش هم پر از خیر و برکت خواهد بود.

ایام، ایام مبارکی است، ایامی که عید قربان و غدیر بر آن گذشت که اعیاد بسیار بزرگی است و متاسفانه در خور بزرگی این روز هنوز درکشور ما آن طور که باید و شاید، تجلیل نمی شود. ما در اسلام ایام بزرگ متعدد داریم. مبعث روز بزرگی بوده است. هجرت حادثه بزرگی بوده. فتح مکه هم حادثه بزرگی بوده، اما همان گونه که در آیه ۳ سوره مائده آمده است، حادثه غدیر ویژگی های خاصی دارد. به نظر بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت یأس کافران به دلیل حادثه غدیر است. حتی در میان علمای اهل سنت هم بعضا شأن نزول آیه را «…. الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌» حادثه غدیر می دانند. در این آیه شریفه چهار ویژگی برای این روز ذکر شده است.
۱) روزی که کفار از دین شما با «نصب ولایت با تصریح به ولایت» مأیوس شدند. ۲) یوم اتمام نعمت، ۳) یوم اکمال دین، و ۴)روزی که خدا راضی شد از این که اسلام را به عنوان دین قرار داد، گویی اسلام کامل شد و خدا راضی شد. بعضی از این ویژگی ها در روزهای دیگر هم هست، مثلا یوم البدر هم کفار مأیوس شدند یا یوم فتح مکه کفار و مشرکین مأیوس شدند. یأس در بعضی از ایام دیگر هم اتفاق افتاده، اما به این هیئت اجتماعیه که چهار ویژگی با هم جمع شود، یعنی هم یأس کفار باشد و هم اکمال دین، و هم اتمام نعمت و هم اینکه خدا راضی شود از دین، و هم این که پیامبر(ص) تمام وظیفه اش را انجام داده باشد، فقط مخصوص روز غدیر است. به همین دلیل عید الله الاکبر است.
وجه دیگر اهمیت غدیر به جایگاه ولایت در منظومه فکر دینی ما برمی گردد. ولایت یک واجب به تبعیت از ولایت در عرض واجبات دیگر نیست، بلکه جایگاهش خیلی رفیع است. آن حدیث بنی الاسلام علی خمس در ذهن شریف شما هست که حضرت می فرمایند اسلام بر پنج رکن و پایه بنا شده است. نماز و روزه و حج و زکات والولایه. بعد دنباله حدیث می فرماید و مانودی بشیء کما نودی بالولایه، این ولایت یک چیزی در عرض آنها نیست. رکن رکین و پایه اساسی است. این ولایتی که در روایت بیان شده و ولایتی که روز غدیر خم به آن تأکید شده، این ولایت غیر از آن مقام معنوی ولی اللهی است. باطن نبوت و باطن امامت ولی اللهی است، یعنی کسی تا ولی الله نشود، نبی نمی شود. کسی تا ولی الله نشود، امام نمی شود. ولایت باطن نبوت و باطن امامت است یعنی آن مقام معنوی، معرفتی و قرب الی الله را باید داشته باشد تا ولی الله باشد و پس از آن به نبوت و امامت منصوب شود.
این مقام معنوی ولی اللهی را امیرالمؤمنین یوم الغدیر به دست آورد؟ یا قبلا این مقام را دارا بود؟ در آغاز نبوت و از ابتدا امیرالمؤمنین این مقام ولایت و قرب معنوی را داشته است. آن ولایتی که در یوم الغدیر نصب می شود در واقع رسمیت بخشیدن و اعلام جایگاه ولایت دینی و دنیوی امیرالمومنین است. رسمیت بخشیدن، اعلام کردن، اخبار کردن، نصب شدن به این مقام، ظاهری است و الا آن مقام باطنی معنوی را که قبلا هم داشت. این ولایت بر مؤمنین، امامت بر امت، وصایت عن النبی، مقام اجتماعی، سیاسی، دینی، چیزهایی هستند که در غدیر بیان می شود.. چرا در میان این همه، ولایت بر امت این قدر اهمیت دارد؟ سرّش این است که حفظ نظام مسلمین از اوجب واجبات است، یعنی اسلام یک دین فردی نیست که هر کسی با نماز و روزه ای و ارتباط با خدایی در گوشه خانه اش، دیندار شود. دین اسلام به شدت اجتماعی است و اساسش بر تعاملات و تعاون اجتماعی است. حفظ جامعه و امت اسلامی و حفظ کیان جامعه اسلامی و حفظ نظام مسلمین مسئله بسیار مهمی است. این مسئله که جامعه اسلامی راهبری و هدایت شود و در رأس هرم جامعه اسلامی چه کسی قرار گیرد، خیلی مهم است. اسلام فقط رابطه فردی بین انسان و خدا نیست، به همین دلیل امام حسین (ع) می فرماید: «وعلی الاسلام السّلام اذا ولّیت الامه براعِ مثل یزید بن معاویه«، اگر مسلمانی و آن اسلامی که خدای تعالی می-خواهد فقط روزه و نماز و حج باشد، زمان امام حسین هم حج می رفتند، نماز می خواندند و روزه هم می-گرفتند؟ ولی با این حال امام حسین (ع) می فرماید و علی الاسلام السلام. فاتحه این اسلام را باید خواند، اگر مثل یزید بر آن ولایت داشته باشد. این به خاطر جایگاه امامت و ولایت است. و الا کفار و قدرت های استکباری هم مشکلی ندارند از اینکه یک جامعه ای را اشغال کنند و مردم نماز بخوانند. الان مردم در قدس و در غزه مگر نماز نمی خوانند، مگر روزه نمی گیرند. رژیم اشغالگر صهیونیستی مشکلی ندارد، کسی در خانه اش نماز بخواند و روزه بگیرد.
این داستان معروف است که افسر انگلیسی و نماینده دولت بریتانیا وقتی وارد هندوستان شد، صدای اذان آمد. گفت این چیست. گفت مسلمان ها وقت ظهر، اذان می گویند و نماز می خوانند. بعد می پرسد کار اینها لطمه ای می زند به امپراتوری بریتانیا؟ می گویند نه. می گوید خوب است، بگذار بخوانند. یعنی بناست که اگر مسلمانی و دینداری کاری به اشغال کفار و هیمنه و قدرت بریتانیا نداشته باشد، خب بگذارید نماز بخوانند. خیلی مهم است که ولایت در جامعه اسلامی به دست چه کسانی باشد. زعامت و راهبری جامعه اسلامی دست چه کسی باشد.
نکته بعدی اینکه در اندیشه شیعه و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن چه که به ما آموختند، اساس و بنیان این ولایت بر امامت امام معصوم است و در زمان غیبت نیابت از امام معصوم، یعنی ولایت فقیه. فقیه عادل و جامع الشرایط است. این چیزی است که اساس فکر شیعی است که خود بحث مفصلی می طلبد. اصلا شما یک فقیه شیعه را پیدا نمی کنید که برای فقیه عادل جامع الشرایط شئون ولائیه قائل نباشد، البته راجع به ادله بحث دارند. مثلا بعضی ادله روایی را در نصب ولایت قبول نمی کنند و به ادله عقلی تمسک می کنند. بعضی ها که این ادله را قبول ندارند و به حسبه متوسل می شوند و از باب حسبه برای فقیه عادل جامع الشرایط ولایت قائل می شوند. اما مسئله این است که این فکر اساسی یعنی ولایت فقیه در آغازین روزهای انقلاب اسلامی تا به حال در سه برهه مورد هجمه جدی قرار گرفته است. روزهای پیروزی انقلاب، یک موج حمله به ولایت فقیه در کشور ما شروع شد. سردمدار این حملات، جریانات سیاسی معاند یا غیرمذهبی از جمله ملی گراها بودند و تمام تلاششان این بود که نظام ولایت فقیه، در قانون اساسی ما رسمیت پیدا نکرده و مستقر نشود. در سطح مطبوعات و اعلامیه ها و نوشته های خود با عنوان نفی استبداد دینی هجمه زیادی به ولایت فقیه داشتند.
در برهه دیگر، موج دوم حملات به ولایت فقیه، دوران دوم خرداد بود، یعنی آتش تهیه اش یک یا دو سال مانده به دوم خرداد شروع شد و در فضای نخبگانی و در دانشگاه ها، بعد از دوم خرداد خیلی تشدید شد. آن زمان در هر دانشگاه همه سوالات، شبهاتی راجع به ولایت فقیه بود. غرض هم مسئله تقویت جانب جمهوریت نظام و تضعیف جنبه اسلامیت نظام بود، یعنی اصلاحات سیاسی در پی این بود که قدرت ولی فقیه و نهادهای انتصابی کم شده و جنبه جمهوریت آن چیزهایی که به جنبه های مدنی برمی گردد، تقویت شود. یعنی به اصطلاح جامعه مدنی تقویت شده و جنبه دینی نظام تضعیف شود. البته آن موج دوم یک برکات خیلی خوبی هم داشت. برکاتش این بود که تولیدات علمی در مقام پاسخ به این شبهات، در سطح حوزه های علمیه و بین محافل دانشگاهی معتقد به نظام و ولایت فقیه، خیلی تقویت شد. در واقع این شبهات، حمله ها، هجمه ها و نوشته های انتقادی به ولایت فقیه، باعث شد، یک بخشی از حوزه های علمیه به تکاپو، جوشش و تولید بیفتد و مقالات، کتاب ها و تولیدات علمی خوب ارائه شود، هم چنین کلاس های درس در سطح دانشگاه ها در خصوص پاسخ به شبهات مطرح شده در باب ولایت فقیه برگزار شود. من یادم هست که آن موقع بنده هر هفته در یک دانشگاه مقیم بودم، یعنی یک هفته در اصفهان، یک هفته دیگر در شیراز بودم. ضمن اینکه یک عده ای از فضلا در سطح دانشگاه ها برای برگزاری جلسات و اردوهای دانشجویی، به شدت مشغول بودند. لذا خود این هجوم ها باعث تولید فکر و نظریه پردازی شده و باعث تقویت فقه سیاسی و اندیشه سیاسی ما شد. این موج بالاخره فروکش کرد و با شکست مواجه شد.
موج سومی اخیرا شروع شده است. تفاوت آن با دو موج قبلی در این است که دو موج قبلی مستقیما ولایت فقیه را هدف قرار می داد ولی این موج سوم اصل پیوند دین و سیاست را مورد هجمه قرار داده است و خاستگاهش هم بعضا در خود حوزه های علمیه است، یعنی در خود حوزه های علمیه کم کم این بحث ها مطرح می شود که اصلا شاید اشتباه بود که حکومت دینی تشکیل شد و دین و حوزه ها با سیاست مرتبط شدند. این دیدگاه یعنی به سمت یک فضای کاملا سنتی حرکت کردن است و اینکه کار طلبه و حوزه فقط همین تدریس و تحصیل فقه و اصول و درس و بحث و ارتباط با مردم در محدوده فعالیت های دینی است و اصلا ما با اجتماعیات و مسائل سیاسی و اینگونه جنبه ها نباید کاری داشته باشیم. بهانه این دیدگاه هم برخی ناکارآمدی ها در نظام است.
کارآمدی چیست؟ کارآمدی عبارت است از اینکه اهداف و وعده ها و شعارهای تعیین شده محقق شود. اگر نظامی یا دولتی شعارهایی و وعده هایی دهد، انتظاراتی از او به وجود می آید، اگر آن انتظارات را برآورده کرد، می گویند نظام کارآمد است. اگر برخی از این وعده ها عملی نشد، فقدان کارآمدی در اذهان شکل می گیرد. موج سوم در حال حاضر، روی برخی از ضعف ها و ناکارآمدی مانور می دهد و یک نتیجه کلی این چنینی می گیرد که چون برخی آسیب ها و ناکارآمدی ها وجود دارد پس باید از اصل آن (یعنی نظام دینی) صرف نظر کنیم.
یک تفاوت دیگر این هجمه و موج، با هجمه ها و موج های قبلی این است که موج های قبلی شبهات را بیشتر در یک محیط نخبگانی مطرح می نمود، ولی این بار شبهات در سطح جامعه و عموم مردم ترویج می شود. بالاخره طلاب تبلیغ که می روند، با بدنه مردم تماس دارند و اینگونه بحث ها هم مطرح می شود. من می خواهم یک قدری راجع به این مسئله که طرح مساله کارآمدی و یا ناکارآمدی نظام مبتنی بر ولایت فقیه چه قدر منصفانه است، بحث کنم.
این خط خطرناکی که بعضا در حوزه و غیرحوزه ترویج می شود چه پیامدهایی دارد؟ بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده هستند که یک نظام سیاسی باید سه امر اساسی را دنبال کند.
اول) امنیت و ایجاد امنیت. دوم) عدالت، یعنی استقرار یک مناسبات عادلانه، و سوم) مسئله رفاه یا فراوانی
دست بر قضا این قصه روایت هم دارد، در یک روایتی دیدم که حضرت امام صادق (ع) می فرماید: سه چیز است که مردم طرّا یعنی عموما به آن احتیاج دارند : العدل و الامن والخصب، یعنی عدل، امنیت و فراوانی و وفور. وضعیت جمهوری اسلامی با نظام ولایت فقیه نسبت به سه امر چگونه است؟ قبل از پاسخ به این سؤال لازم است بررسی هایی در بحث کارآمدی صورت پذیرد. یک نکته خیلی مهم، بحث شرایط است. آیا نظام جمهوری اسلامی در یک شرایط عادی و متعارفی قرار دارد یا در یک شرایط بحرانی؟ واقعیت این است که استکبار جهانی نگذاشتند، جمهوری اسلامی از همان ابتدا شرایط عادی داشته باشد، هیچ وقت ما را آسوده نگذاشتند. از اول با تحریکات قومی شروع کردند بعد با تحریکات استقلال طلبانه ادامه دادند، از جمله در سیستان و خوزستان و کردستان نظام را با چنین توطئه هایی درگیر کردند. بعد جنگ را تحمیل کردند. بعد کشور را درگیر تحریم ها نمودند. استکبار خیلی مواظب بودند و در تلاش بودند یک نظام مبتنی بر اسلام و ولایت فقیه شکل نگیرد. نظام اسلامی، نظام استقلال طلبانه است، یعنی می خواهد روی پای خود بایستد و تحت قیمومیت دنیای استکبار نباشد.
یادم می آید که سال ۱۳۸۱ در آستانه جنگ آمریکا و دولت های غربی با عراق، به جمهوری اسلامی در خصوص پرونده هسته ای فشار می آوردند، چرا که آن موقع جمهوری اسلامی مراحل اولیه دانش هسته ای را طی می کرد، یعنی تازه کیک زرد را به گاز uf6 تبدیل کرده بود. همان موقع یک مصاحبه ای از خبرگزاری بی بی سی که با آرمیتاژ معاون وزارت خارجه آمریکا در تلویزیون انگلیس پخش شد، که خیلی موضع ضدایرانی داشت. خبرنگار از او پرسید که ما می دانیم که ایران در مساله دانش هسته ای در حال برداشتن گام های اول است. دلیل این همه فشار و تهدید چیست؟ او جواب داد: ایران کشوری است که اگر ما چندسال رهایش کنیم، قدرتی می-شود که دیگر نمی توان با آن مقابله کرد. یعنی آنها وضعیت امروز ایران را پیش بینی می کردند، روزی که ایران دانش هسته ای و دانش موشکی پیدا کند و مقتدر شود و نتوانند با آن مقابله کنند. مثلا همان موقع یعنی در سال ۸۳، دولتمردان رژیم غاصب اسرائیل به آمریکا خیلی فشار می آوردند به جای حمله به عراق به ایران حمله بکنید. حتی شیمون پرز که آن موقع رئیس جمهور دولت غاصب صهیونیستی بود، یک مقاله ای در یکی از روزنامه های مهم آمریکایی نیویورک تایمز نوشت که عنوان مقاله اش این بود: بیایید جای N و Q را عوض کنیم. چون عراق آخرش Q دارد و ایران آخرش N دارد. یعنی به جای حمله به عراق به ایران حمله کنید. همان موقع، آمریکایی ها به رژیم غاصب صهیونیستی قول دادند که بعداز حمله به عراق، به ایران حمله کنند و موافقت این رژیم را برای حمله آمریکا به عراق جلب کردند.
چه چیزی مانع این حمله شد؟ اقتدار و قدرت و قوتی که ایران پیدا کرد و هزینه های حمله به ایران را بالا برد. الان هم شرایطی است که دیگر حمله به ایران تبدیل به یک بلوف سیاسی شده است، یعنی خودشان می دانند که ایران قدرتی است که دیگر نمی شود با او مقابله کرد.
پس در این شرایط یعنی با وجود هجمه ها تحریم ها و فشارها، حالت عادی نبود، تا کارآمدی جمهوری اسلامی و نظام مبتنی بر ولایت فقیه را بسنجیم. اگر ما آن سه تا شاخص را در نظر بگیریم، حقیقتا در بعد امنیتش، نظام اسلامی بسیار کارآمد بوده است. این مسئله را دوست و حتی دشمن اعتراف دارند که امن ترین کشور منطقه با این همه دشمنی ها و با این همه انگیزه های ایجاد ناامنی از سوی استکبار، جمهوری اسلامی ایران است، اما قضیه وفور و فراوانی و رفاه، با این که کشور ما بحمدلله ظرفیت های اقتصادی فراوانی دارد، اما اقتصاد آن موزون نبوده و خوب مدیریت نمی شود. از این جهت ما ناکارآمد هستیم. به خاطر اینکه چند مشکل زیرساختی و اساسی داریم. اقتصاد ما وابسته به نفت است و دولتی است. بخش خصوصی ما واقعی نیست. همه اقتصاد، در کشور ما به معنای واقعی دست مردم نیست بخش قابل توجه آن دست دولت است. اقتصاد هم که دست دولت باشد، در نتیجه منابع هم که دست دولت خواهد بود و این خود به خود زمینه رانت و فساد را فراهم می کند. نجات اقتصاد ما به این است که بخش خصوصی واقعی شکل بگیرد. مثلا وقتی می خواهند کارخانه دولتی را خصوصی کنند، در دست مردم و بخش خصوصی قرار نمی گیرد، بلکه به دست یک نهاد دیگر می دهند. خود این مسئله زمینه رانت است. حجم بسیاری از بودجه جاری کشور از جمله حقوق هایی که پرداخت می شود و پشتیبانی هایی که داده می شود، از محل فروش نفت تأمین می شود. یعنی نفت عوض اینکه صرف توسعه کشور شود، صرف هزینه های جاری کشور می شود. در نتیجه کیک اقتصاد ایران و این سرمایه ای که باید کشور را توسعه بدهد کم می شود.
چاره کار یک جراحی اساسی در اقتصاد است که کمتر دولتی جرئت می کند این جراحی را صورت دهد. نفت ما باید پشتوانه توسعه ما قرار گیرد نه هزینه جاری. بیشتر کشورهای دنیا با مالیات اداره می شوند، یعنی بخش خصوصی فعال است و شکوفایی اقتصادی دارد و مالیات خوبی از بخش خصوصی گرفته می شود و هزینه های جاری کشور از محل آن تأمین می شوند. این مشکل ساختاری ماست که دلیل کاستی در وفور و فروانی است.
من منکر تلاش هایی که صورت می گیرد، نیستم، واقعا بخش های مختلف حاکمیت زحمت می کشند ولی خروجی آن رضایت بخش نیست. ما الان نمی توانیم آمار فساد در کشور ما پایین است. نه متاسفانه فساد و نارضایتی در بخش های مختلف وجود دارد، مردم مثلا از شهرداری ها راضی نیستند، از بخش هایی از قوه قضائیه زیاد راضی نیستند، امکانات در سطح کشور عادلانه توزیع نمی شود. اینها واقعیت های جامعه ماست. ما که روحانی هستیم و تبلیغ می رویم و با بدنه مردم مواجهیم، باید برآورد منصفانه داشته باشیم. نه تحت تأثیر آن سیاه نمایی ها قرار بگیریم و نه منکر کاستی ها و نقصان ها باشیم. برخی فشارها و تحمیل ها و تحریم های کشور را نادیده می گیرند، گویی جمهوری اسلامی همیشه در یک شرایط عادی بوده و کم کاری کرده است. واقعیت این است که ما در شرایط عادی نبودیم، همین الان هم انواع و اقسام کارشکنی ها و توطئه ها علیه ما صورت می گیرد، نمونه بارزش برجام است با اینکه سند امضا کردند و تعهد دادند که تحریم جدیدی نکنند ولی باز هم تحریم کردند، تحریم هایی که قول دادند برداشته بشود، تماما برنداشتند. استکبار خوی دشمنی، خوی عناد و خوی پیمان شکنی دارد. خداوند متعال در قرآن می فرماید: و قاتلوا ائمه الکفار. چرا؟ چون اینها به یمین شان و به عهدشان وفادار نیستند و اَیمان، عهد و یمین شان را محترم نمی دارند و می شکنند. ما با چنین دشمنانی مواجه هستیم و بحمدلله جمهوری اسلامی جلو می رود، یعنی هرکسی نگاه منصفانه ای داشته باشد مجموعه جمهوری اسلامی و مجموعه این نظام رو به پیشرفت است. حالا در برخی ابعاد خیلی سریع، مثلا در بعد امنیت و دانش مانند دانش هسته ای که جزء ده کشور دنیا هستیم، بلوک هسته ای اجازه نمی دهند که فرد جدیدی وارد شود، کما اینکه این قدر به ما فشار آوردند، ولی ما وارد شدیم. در صنایع موشکی و دفاعی، همه محصولات را خودمان تولید می کنیم و این خیلی مهم است. ما مایحتاج اصلی نظامی خودمان را خودمان تولید می کنیم، یعنی دور ایران سیم خاردار بکشند ما قدرت دفاع از کشورمان را داریم. این خیلی امتیاز است. عزیزانی که با گذشته آشنا هستند، می دانند، در زمان اول جنگ، آر پی جی، کیمیا بود. یعنی زمانی که رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی)، در شورای عالی دفاع نماینده امام (ره) بود، بعضی از فرماندهان سپاه بعد از این که عراقی ها سوسنگرد را گرفته بودند، خدمت ایشان آمدند، التماس کردند، شما یک مقداری آر پی جی برای ما تهیه کنید. ایشان چند تا آر پی جی تهیه کرده بود تا در دارخوین، عملیات انجام دهند، تا شیرینی پیروزی و اشغال سوسنگرد را بر بعثی های عراقی تلخ کنند، یعنی ما یک زمانی سپاه و بسیج ما و نیروهای نظامی ما دنبال مهمات ناچیزی مانند آر پی جی بودند. یا سیم خاردار را از خارج می خریدند. موشک های با برد خیلی کم را از خارج می خریدند. قدرت دفاعی امروز کشور ما پیروزی و موفقیت است. در دانش نانو و در بعضی از دانش های استراتژیک، الحمدلله خیلی پیشرفت کردیم، در بعضی از جنبه ها پیشرفت کردیم، اما در بعضی از جنبه ها هم چنان مشکل داریم.
نکته آخر بنده این است که آیا روحانیت و حوزه های ما می تواند نسبت به نظام بی تفاوت باشند؟ این نظام برخاسته از روحانیت است برخاسته از حوزه های علمیه است، حاصل سال های زیاد مجاهدت روحانیت در کنار مردم است. ما باید با چنگ و دندان این نظام را حفظ کنیم و با چنگ و دندان باید جلوی کاستی ها، رخنه و تهدید دشمن بایستیم. امروز روز آرامش نیست. امروز روز پویش و تلاش است. طلبه ای که عِرق دینی دارد و خودش را سرباز مکتب اهلبیت(علیهم السلام) می داند، نمی تواند بی تفاوت باشد و نمی تواند آسیب های اجتماعی را ببیند و احساس تکلیف نکند. نمی تواند نقص ها و کاستی های فرهنگی را ببیند و مجاهده و تلاش نکند. تک تک ما مسئولیم و تک تک ما برای اعتلای این نظام، حفظ و صیانت از این انقلابی که ثمره خون شهیدان است، باید کوشش و تلاش کنیم. امیدواریم که خداوند عنایت کند و صاحب، مولا و مقتدایمان نظر لطف و رحمت به تک تک ما داشته باشد. انشاء الله والسلام علیکم…

مطالب مرتبط