پایگاه اطلاع رسانی استاد احمد واعظی

تحلیل رئیس دفتر تبلیغات اسلامی از اوضاع اخیر جامعه و ارائه راه ­حل­ هایی با تأکید بر وظایف نهادهای فرهنگی

0

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی با ارائه تحلیلی از اوضاع اخیر جامعه، به ارائه راه حلهایی با تأکید بر وظایف نهادهای فرهنگی مانند دفتر تبلیغات اسلامی پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین استاد احمد واعظی، در متن سخنان حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی در جمع کارکنان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم آمده است:

مجموعه دفتر تبلیغات، به اذعان کسانی که بیرون مجموعه به نوعی ناظر هستند یک نهاد کاملاً در خدمت انقلاب و فرهنگ انقلاب و پر از نیروهای متعهد است، نیروهایی که درصد قابل توجه‌شان نیروهای ایثارگرند، نهادی که خودش را نسبت به فرهنگ دینی متعهد می‌داند.

چنین نهادی طبعاً در شرایط جدید باید ببیند که چگونه می‌تواند بیش از گذشته در خدمت نظام، انقلاب و فرهنگ انقلاب باشد. ما یک نهاد علمی و فرهنگی هستیم. این نهاد علمی و فرهنگی همیشه و همیشه نسبت به رسالت‌های خودش باید از دریچه علم و فرهنگ نگاه کند.

کشور در کلیت خودش عرصه های مختلفی دارد، عرصه اقتصادی، عرصه امنیتی، عرصه انتظامی، عرصه بین الملل، عرصه سیاست خارجی و…. طبعاً خیلی از زوایا و عرصه‌ ها مستقیماً و مباشرتاً به ما مربوط نمی‌شود و ما فعال و کنشگر در آن عرصه‌ها نیستیم اما ما کنشگر در عرصه علم و عرصه فرهنگ هستیم. بنابراین لازم است که از این دریچه به موقعیت و مسائل نگاه کنیم و خودمان را به‌روز نماییم.

*ضرورت خوانش صحیح و واقع بینانه محیط

یک مجموعه اگر بخواهد ایستا و راکد نباشد و درجا نزند، دائماً باید خودش را روزآمد کند و در این روزآمد کردن خودش، آنچه بسیار مهم است خوانش صحیح و واقع بینانه محیط است.

در وضعیتی که ما الآن قرار گرفتیم مخصوصاً اتفاقات اخیر که در کشور افتاد و اعتراضاتی رخ داد، خیلی مهم است ما صحنه را درست ببینیم و درست بخوانیم. تفسیر غیر واقع‌بینانه صحنه، تفسیر ایدئولوژیک صحنه، تفسیر و خوانش عاطفی و ذهنی صحنه می‌تواند برای کارما گمراه کننده باشد و ما باید صحنه را درست بخوانیم و ببینیم و شرایط را درست تحلیل کنیم.

*توفیقات را ببینیم

وقتی به صحنه و ایران امروز نگاه می‌کنیم از ابعادی توفیقات بسیار بالایی می‌بینیم یعنی نظام و ملت ما در طول این سالیان از اول تا الان قدم‌های خیلی بلندی برداشته، در عرصه ‌هایی واقعاً کارآمد بوده و رشد کرده است، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، بخش عظیمی از تحرکات دشمن و این ید واحده شدن و جنگ احزاب راه انداختن برای زمین‌گیر کردن نظام و جلوگیری از حرکت رو به رشد ملت ایران، به نقاط قوت ما بر می‌گردد، قوتی که این ملت با مقاومت و پایمردی خودش باعث آن شد.

در دوران دفاع مقدس محتاج سیم خاردار از خارج بودیم، کوچکترین تجهیزات جنگی را با زحمت از خارج تهیه می‌کردیم اما الآن به این پیشرفت ‌های عظیم نائل شدیم و این قدرت بازدارندگی عظیم را ایجاد کردیم. یا این هژمونی و قدرت منطقه‌ ای که ما پیدا کردیم در واقع قدرتی است که نمی‌شود در سطح منطقه و جهان انکارش کرد، اینها نقاط قوتی است که ایجاد شده و این طبیعی است.

*نقاط ضعف را نیز ببینیم

از طرف دیگر ما نقاط ضعفی هم داشتیم و داریم که باید بر آن نقاط ضعف فائق بیاییم. در رابطه با مسائل جاری کشور وقتی صحنه را نگاه می‌کنیم، بخشی نارضایتی هاست و بخشی ناآرامی است. یعنی اعتراضات ولو پنهان بوده و در صحنه نمی آیند ولی هست، یعنی بخش‌هایی از جامعه ما نارضایتی و اعتراض دارند. بخش‌هایی هم به ناارامی و اغتشاش کشیده شده، این مرزها را باید از هم جدا کرد.

ضرورت تفکیک نارضایتی ها و رفتارهای خشونت محور

صرف نظر از انتقادات و اعتراضات که از حقوق جامعه است و باید به ریشه ها و راه حل های آن پرداخت، اما در رابطه با جریان تحرکاتی که در قالب های خشونت محور و غیر قانونی بروز کرد و تقریباً چهل پنجاه روز پیش اوج گرفت، از جهات خاصی قابل مطالعه است و آن وجوه تفاوتش با تحرکات قبل است.

*عنصر مشترک برخی حوادث بعد از انقلاب

در برخی تحرکاتی که بعد از انقلاب تا الان رخ داده، دست و طراحی استکبار و سرویس‌های صهیونیستی و امپریالیستی پشت قصه است، یعنی خیلی خام خیالی است که ما فکر کنیم زمینه‌ ای و اتفاقی در داخل به‌ وجود آید و آنها نخواهند موج سواری کنند. استکبار همواره حوادثی را طراحی و اجرا می‌کنند یا حتی اگر اتفاقی افتاد که خارج از کنترل آنها بود، سعی می‌کنند سوار موج بشوند و مکر و ضربه خودشان را بزنند. این عنصر مشترکی است در یک سری از حوادثی که از فردای انقلاب تا الان در کشور ما ایجاد شد. یعنی عنصر مشترک، دست استکبار، طراحی سرویس‌ های بیگانه و تحرک ضد انقلاب خارج از مرزها برای ضربه زدن به کشور است.

بدون آن که قصد تعمیم در کار باشد و با در نظر گرفتن ضرورت تفکیک، به نظر بنده چیزی که در بخش هایی از حوادث اخیر مشهود است و آن را با قبل خودش متمایز می‌کند چند عنصر است که به آن اشاره می کنم.

اول: آنکه وجه فرهنگی و اجتماعی آن بر وجه سیاسی یا اقتصادی غلبه دارد مثلا شما تحرکات نود و هشت را ببینید یا زمستان نود و شش را ببینید بیشتر اقتصادی بود یا حوادث هشتاد و هشت و جنبش سبز خواسته‌ ها بیشتر سیاسی بود، اعتراض به انتخابات بود. اما الان وجه فرهنگی و وجه اجتماعی آن غالب است.

دوم: مسئله گروه سِنی فعال است، گروه سنی فعال الان بیشتر نوجوان‌ها و جوان‌ها، یعنی افراد کم سن و سال هستند و حضور میدانیشان محسوس است.

سوم: شاهد حضور بیشتر زنان و دختران نسبت به نود و هشت و نود و شش و قبل هستیم.

چهارم: تفاوت چهارم مدیریت رسانه‌ای خارج از کشور است. یعنی در حوادث اخیر صحنه ‌گردان در واقع رسانه‌ های خارج از کشور بودند. رسانه ‌های فارسی زبان و نهادها و آن سکوها و پلتفرم‌ هایی که در فضای مجازی در سطح جهانی مدیریت شده در خدمت این کار بودند. شما می‌بینید در حوادث اخیر، شبکه ‌های اینترنشنال، بی بی سی و … که قبلاً با هم تعارض داشتند با هم مضاده داشتند در این قصه کاملاً هماهنگ بودند چه به لحاظ عناوین و محتوای خبرها و چه ادبیات. یا شخصیت ها وسلیبریتی‌ هایی که در سطح جهانی مخاطب بالایی دارند، حتی بعضی مخاطب صد میلیونی دارند، اینها پای کار می‌آیند. حتی بعضی روزها کل پیجشان را در اختیار ضد انقلاب قرار می‌دهند تا پیام های فارسی بگذارند و در واقع یک امپراطوری رسانه ای به‌ شدت هماهنگ علیه ما فعالیت می‌کند. خوب این پدیده جدیدی است که ما قبل از این، نظیرش را سراغ نداریم.

پنجم: ویژگی بعدی خشونت فراوان و شعارهای تند و رکیک درنزد گروهی از افراد است. این هم یک پدیده جدید است که می‌خواستند قداست‌زدایی کنند، حرمت شکنی کنند و با خشونت فراوان به میدان آیند. شما هشتاد و هشت را که ببینید بعضاً همان شعارهای انقلاب پنجاه و هفت بود، نصر من الله و فتح قریب. شما اینجور تعابیر هم در دل شعارها می‌دیدید، ولی الان کاملاً شعارها، شعارهای متفاوتی است. خشونت میدانی زیاد است. اگر قبلاً گاهی وقت‌ها خشونت متوجه نهادهای دولتی بود و اموال بیت المال تخریب می‌شد، الان متوجه مغازه دار، ماشین شخصی و رهگذرانی است که هیچ نسبتی با این قضایا ندارند. در واقع این همان سیاست داعش است یعنی نصرت به رعب که با ترس و القای خشونت بین مردم بخواهند مردم را مرعوب کنند و از صحنه کنار بزنند و در نهایت نظام را منفعل نمایند.

ششم: ورود عریان جریان‌های تجزیه‌طلب است، یعنی ما در حوادث قبل سراغ نداریم که به شکل صریح و عریان بیایند مسئله تجزیه ایران را مطرح کنند، در حالی که در این حوادث گروه‌های تجزیه طلب، با صراحت عنوان می‌کردند که غرضمان تجزیه ایران است مخصوصاً ایران اینترنشنال خیلی روی این مسئله مانور داد. در واقع پرداختن به این مسئله اگردر قبل هم وجود داشته به این پررنگی نبوده است.

*ضرورت شناخت مناشئ و ریشه‌های نارضایتی

وجود نارضایتی را نباید پنهان کرد و کاستن حداکثری از ریشه ‌های نارضایتی باید در دستور کار نظام قرار گیرد. اما راه حل های پیشنهادی کدام است؟

در شرایط ناارامی، جامعه احتیاج دارد به اینکه امنیت برقرار شود. در این شرایط طبیعی است که نیروهای امنیتی و انتظامی با رعایت قانون و تدبیر و اخلاق و حقوق، میدان را آرام کنند، اما وقتی صحنه را نگاه می‌کنیم، بخش دیگر بر می‌ گردد به نارضایتی‌ ها. یعنی کسی نباید این را پنهان کند که بالاخره نارضایتی و اعتراض در جامعه وجود دارد. به هر جهت در بخش‌هایی مسئله بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، مسئله کسب و کار و جهات دیگر بر می‌گردد به حوزه اقتصاد. جهات دیگر سیاسی و اجتماعی نیز هست. به هر جهت نارضایتی‌هایی وجود دارد، همان‌گونه که در زمینه اقدامات غیر قانونی و ناامنی آنچه باید در دستور کار قرار گیرد مسئله برقراری امنیت و ورود هوشمندانه و مدبرانه نهادهای امنیتی قضایی و انتظامی هست.

در حوزه نارضایتی‌ها نیز باید مناشئ و ریشه‌های نارضایتی کاسته شود، البته این را همه می‌دانیم وهیچ وقت در هیچ جای دنیا نیست، نظامی که مخصوصاً‌ با انواع و اقسام تحریم‌ها و مشکلات روبروست، بتواند رضایت صددرصدی ایجاد کند این ممکن و شدنی نیست. با این دشمنانی که هست این امکان پذیر نیست اما کاستن حداکثری از ریشه ‌های نارضایتی باید در دستور کار نظام قرار گیرد، در ابعاد مختلف، بعد اقتصادی، بعد سیاسی و ….

*ضرورت ارتقاء سرمایه اجتماعی نظام

نظام باید سرمایه اجتماعیش را بالا ببرد، سرمایه اجتماعی نظام وقتی بالا می‌رود که:

مسائل اقتصادی ما حل شود
با فساد مبارزه جدی شود و ریشه های فساد خشک شود
در مسئله اقتصاد ارزش پول ملی بالا رود
کسب‌ و‌کار رونق پیدا کند
امید به آینده افزایش یابد
مشارکت سیاسی افزایش پیدا کند
حس تعلق به نظام و سرمایه اجتماعی نظام افزایش یابد
وقتی سرمایه اجتماعی بالا رود و به این‌ها توجه شود، هیچ مکر ماکری نمی‌تواند تأثیر بگذارد، کما اینکه وقتی مشاهده می‌کنیم در دهه شصت، در دهه اول پیروزی انقلاب که اوج سرمایه اجتماعی نظام بود، این همه حوادث تلخ، جنگ خانمان سوزی که این حجم از همکاری دول مختلف علیه نظام نوبنیاد ما در آن بود و اگر در دهه شصت، مسئله انسجام ملی نبود، اگر مسئله بالا بودن سرمایه اجتماعی نظام نبود، هیچ نظامی و هیچ ملتی نمی توانست مقاومت کند. و اینجور ملت رشید ما به لطف الهی، به دعای خیر امام زمان (عج الله) مقاومت کرد. آن جنگ با آن حجم دشمن و با آن ظرفیت کم صنایع نظامی ما، توانستند با رشادت فائق بیایند.

*ضرورت افزایش کارآمدی بخش‌های مختلف حاکمیت

همچنین بخش‌های مختلف حاکمیت از بخش‌های تقنینی گرفته تا بخش‌های اجرایی، تا بخش‌های رسانه‌ای کارآمدی خود را افزایش دهند و در جلب رضایت مردم بکوشند، یکی از ضربات مهلکی که ما خوردیم در این سال‌ها، مسئله باختی است که در فضای مجازی و فضای رسانه ای کردیم و در این خصوص تعارف نداریم.

اگر نظام اسلامی در حوزه امنیت، در حوزه نظامی، در حوزه اقتدار منطقه ‌ای، برد کرد و ضربه ‌های مهلکی به نقشه ‌های شوم استکبار در منطقه وارد کرد و به موفقیت رسید، اما در عرصه رسانه‌ ای ما باخت کردیم، در عرصه رسانه ای مرجعیت رسانه ای از داخل به خارج منتقل شد. خوب این‌ها همه بر می‌گردد به ضعف عملکرد نهادهای رسانه ما از صدا و سیما گرفته تا جاهای دیگر، خوب اینها باید جبران شود، صدا و سیمای ما باید سرمایه اجتماعیش را پس ‌گیرد، سرمایه اجتماعیش را افزایش دهد و مرجعیت خودش را پیدا کند. اینها اگر اتفاق افتد ما سراغ ریشه ‌ها رفته ‌ایم.

*وظایف نهادهای فرهنگی

خوب اما ما به ‌عنوان دفتر تبلیغات اسلامی از بعد فرهنگی باید در این شرایط چکار کنیم. ببینید، یک پرسشی وجود دارد، این پرسش خیلی جدی است و آن پرسش این است که ما چهل سال آموزش و پرورش داشتیم، دانشگاه داشتیم، صدا و سیما داشتیم و این همه نهاد فرهنگی داشتیم، چرا الان این جور شده است که بخشی از نسل جدید با آن ویژگی‌هایی که بنده ذکر کردم به صحنه آمده است، چطور ممکن است، چطور این را قبول کنیم و چه اتفاقی افتاده ‌است که جوان ما و بخشی از کسانی که نارضایتی دارند خوراک فکری خودشان را از تلویزیونی می‌گیرند که متعلق به عربستان سعودی است یعنی مال یک نظامی است قبیله ای، نظامی که بویی از دموکراسی در آن وجود ندارد، نظامی که سرمنشأ حمایت مالی و لجستیکی از تمام جریانات تکفیری، داعش، جبهه النصره و در قدیم طالبان است و تمام ترورها و عملیات علیه مردم با پول و پشتیبانی آن‌ها بوده است.

*منشاء موفق نبودن نهادهای آموزشی و فرهنگی

خوب این خیلی جای سوال است که چه شده این همه نهاد رسمی آموزش و پرورش و کار فرهنگی، موفق نبودند و در این جهت ضعف داشتند. من منشأ را دو علت اصلی می دانم البته وقت نیست خیلی تحلیل بکنم فقط تیتروار عرض می‌کنم.

اول) ببینید دنیای مدرن و دولت مدرن، فردیت مدرن تحویل می‌دهد. در واقع نقطه ایده آل دنیای مدرن و دولت مدرن این است که بتواند فرد مدنی تربیت کند. فردیت مدنی با ماقبل مدرن چه فرقی دارد. انسان ماقبل مدرن انسان اطاعت پذیر است، انسانی است که تن به فرمان روایی می‌دهد، حالا در نظام‌های فئودالی، در نظام ‌های پادشاهی، در نظام‌هایی که بالاخره سلطنتی هست و دوران ماقبل مدرن است. در واقع بدنه جامعه و فردیت آحاد، فردیت فرمان پذیراست، فردیتی که بیشتر به وظایفش می‌ اندیشد تا به حقوقش و مسئله مطالبه ‌گری نسبت به حقوق کمرنگ است اما در دنیای مدرن، در دولت مدرن آن چیزی که به اصطلاح رشد می کند، فردیت مدرن است، فردیت مدنی است، یعنی شخص به حقوق خودش می‌ اندیشد، به آزادی‌های خودش می اندیشد، مطالبه‌ گر، اهل کنشگری، خواهان مداخله در امور و خواهان مشارکت سیاسی می‌شود، خوب در این فضای دولت مدرن در فضایی که ایران امروز هم در آن فضا تنفس می‌کند، ما هم جمهوری اسلامی داریم، ما هم اعتنا کردیم به مسئله حقوق فردی، اعتنا کردیم به مشارکت سیاسی، اعتنا کردیم به وجوه مدنی، خوب در این فضا اگر حاکمیت، مدیران جامعه و نهادهای رسمی بتوانند فردیت مدنی متناسب با آمال، ارزش‌ها و اهداف خودشان را پرورش دهند و آحاد در فردیت مدنی خودشان با اهداف، ارزش ها و آرمان‌هایی که حاکمیت، مدیران و مدیریت کلان جامعه دنبال می‌کند تطابق داشته باشند، و افراد هم به وجهی خودشان بشوند مطالبه گر همان ارزش‌ها، یعنی بین فردیت مدنی با آن خواسته‌ های دولت مدرن، با آن نظام ارزشی دولت مدرن انطباق به وجود آید، اینجا بسیار توفیق حاصل می‌شود. یعنی نسلی پرورش پیدا می‌کند که مطالبه‌ گر است، به دنبال حقوقش است، اهل گفتگو، مشارکت سیاسی و تعاملات اجتماعی است، اما در درون با یک نظام فکری و نظام ارزشی متناسب با آنچه حاکمان و مدیران جامعه دنبال می‌کنند. این می‌شود صورت ایده آل فرد مدنی. اما اگر چنان‌که این گسست ایجاد بشود، یعنی دولت مدرن اگر ناکارآمدی داشته باشد، اگر تضاد بین قول و فعل داشته باشد، اگر نتواند جامعه را اقناع کند در رابطه با آن ارزش‌ها و آن اهداف و آن آرمان‌هایی که دارد دنبال می‌کند این فردیت مدنی تبدیل می‌شود به فردیت مقاوم، یعنی فردیتی که مقاومت می کند در مقابل آن امور رسمی، مقاومت می‌کند در مقابل آن نظام ارزشی و قرائت رسمی از اهداف و جهت‌گیری‌ها و دیگر نمی‌آید ذهنیت خودش، دنیای ارزشی و فکری خودش، نگاهش به مسائل را از تریبون‌های رسمی بگیرد، دیگر در مقابل مدرسه مقاومت می‌کند، در مقابل حاکمیت مقاومت می‌کند، در قبال نهادهای رسمی فکری مقاومت می‌کند. و چون مقاومت می‌کند این میدان باز می شود که هر کنشگر دیگری بتواند تأثیر بگذارد. آن وقت دیگر آن بخشی از جوانان که به فضای لج‌بازی و مقاومت رسیده‌اند برایشان مهم نیست این اینترنشنال کیست و پولش از کجاست این بی بی سی کیست، و پشت صحنه اش کیست، صدای آمریکا چیست، امریکا کجا بوده وکجا هست و چه بلایی سر این کشور آورده، همه تحریم‌ها از او است. همه فتنه ‌ها از او است. این دیگر او را نمی بیند، چرا؟ چون تبدیل شده به یک فردیت مقاوم در مقابل جریان رسمی، امروز بخشی از جامعه ما اینجور شده است، یعنی بخشی از جامعه ما از فردیت مدنی همسوی با خواسته ها، آمال، نظام ارزشی اکثریت جامعه و جریان غالب فاصله گرفته، تبدیل شده به یک فردیت مقاومت کننده مدنی. اصلاً حاضر نیست گوش کند، در این حوادث اخیر شما دیدید در یک کلیپی دیدم در دانشگاهی یک معاون فرهنگی، یک استاد دانشگاه با موهای سفید فقط می خواست بگوید اینجا دانشگاه است، بیایید با هم گفتگو کنیم، با شعارهای بی شرف بی شرف نگذاشتند بنده خدا حرف بزند. در تجمعاتشان هر که بخواهد گفتگو کند، حتی شخصیت‌ هایی که بالاخره از جهت مواضع سیاسی و جهت‌گیری‌ ها جزو معترضین هستند، گاهی مجال سخن نمی دهند، چون این شخصیت به قدری مقاوم شده است که در مقابل هرگونه کنش‌گری و هر گونه محتوایی که رنگ جریان غالب و جریان مربوط به حاکمیت را بدهد، مقاومت می‌کند.

دوم) ریشه دومی که به نظر من باعث شده که علی رغم این همه تلاشی که در طی این چهار دهه در نهادهای رسمی آموزش و پرورش ما، صدا و سیمای ما، نهادهایی مثل دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات و همه کنشگران میدانی عرصه فرهنگ علی رغم تلاش همه با این حال الان ما شاهد این پدیده هستیم که بخشی از جامعه نسبت به فرهنگ اسلامی و فرهنگ انقلاب اینجور واگرا شده است. ریشه اش چیست، به نظر من عامل دوم این است که ما در فعالیت‌ های خودمان توازن ایجاد نکردیم به این معنا که عمده فعالیت ما، عمده فعالیت آموزش و پرورش ما، عمده فعالیت در فضای دانشگاه‌های ما و در صدا و سیمای ما متوجه گروه مخاطب حداکثری خاص شده است. یعنی کسانی که دیندارند، علاقمندی دینی دارند، به انقلاب علاقمندند، به نظام علاقمندند، دستگاه‌های ما سعی کردند این بخش عظیم مردم را مخاطب اصلی خودشان قرار دهند، البته باید این کار را می کردند باید هم این کار را بکنند و در آینده هم باید این کار را بکنند اما از بخش‌هایی ما غافل شدیم، یعنی آن کسانی که ذائقه فرهنگیشان تغییر کرده، آن کسانی که دچار یک تحولات فکری شدند، آن کسانی که نگاهشان به سیاست، فرهنگ و دین با جریان رایج جامعه قدری متفاوت شده، ما برای آنها برنامه خاص نداشتیم، در صدا و سیمای ما برایشان برنامه تولید نشده، آنها طرف گفتگو قرار نگرفتند یا اگر گرفتند بسیار کم، یعنی ما توازن ایجاد نکردیم که بگوییم غیر از این سیل عظیم متقاضی فرهنگ دینی، متقاضی مباحث مربوط به نظام انقلاب یک بخش‌هایی داریم که دارند فاصله می‌گیرند، ذائقه شان تغییر کرده، باید جور دیگری برایشان حرف زد و با آن‌ها گفتگو کرد. خوب ما نیامدیم در عرصه محتوای فرهنگی، دفاع از انقلاب، دفاع از فرهنگ انقلاب، دفاع از اسلام، در مسائل اعتقادی، در مسائل دینی این تحولات را ببینیم، تغییر ذائقه‌ها را ببینیم و متناسب با آن تولید محتوا کنیم. این هم به نظر من عامل دومی است که باعث بخشی از این خسارت‌ها شده است.

*راهکاری های دفتر تبلیغات اسلامی

بنده فکر می‌کنم ما باید به عنوان دفتر تبلیغات چند اتفاق را رقم بزنیم. دفتر تبلیغات یک‌سری وظایف ذاتی دارد و ما اعزام مبلغ می کنیم، ما تبلیغ تخصصی داریم، ما هنر و رسانه و فضای مجازی داریم، ما بخش‌های مختلفی داریم، این بخش های مختلف ما به نظر بنده باید آن ضعف دوم را جبران کنند.

اول) پوست اندازی در محتوای تبلیغی

ابتدا باید در محتوایی که می‌خواهیم با آن مبلغ‌هایمان را تغذیه کنیم، پوست اندازی اتفاق بیافتد، باید در قالب‌های جدید، محتواهای جدید، باید مبلغینی که در اختیارمان است را جوری آماده کنیم که بتوانند در میدان‌های جدیدی کنشگری کنند، نه فقط برای آن قشر حداکثری جامعه که خودش علائق مذهبی خوبی دارد، علائق انقلابی خوبی دارد، البته نیاز معرفتی دارند که هم‌چنان باید محلّ توجه باشند امّا، ما برای آن بخش‌هایی که قدری فاصله گرفتند یا ذائقه شان تغییر کرده، باید طلبه هایمان را، فضلایمان را مجهز کنیم، تغذیه کنیم که بتوانند به لحاظ بینشی و مهارتی با این فضاهای جدید روبرو شده و تعامل کنند و ما این ظرفیت را داریم. پس بخشی از کار به وظایف ذاتی دفتر و فعالیت‌هایی که ما تا حالا انجام دادیم بر می‌گردد. در اینجا لازم است تغییری اتفاق بیافتد که دامنه نفوذمان و تأثیرمان به بخش‌های سنتی خاص محدود نشود و در فضاهای جدید هم ورود کنیم.

دوم) جهشی برای کار تبلیغی در مدارس

کار دیگری که باید اتفاق بیافتد تصمیمی است که ما در شورای راهبری قطب‌ها در چند جلسه پیش گرفتیم و آن این است که دفتر نسبت به کار در مدارس و قشر دانش آموز جهشی پیدا کند بنده واقعاً و عمیقاً معتقدم امروز آموزش و پرورش ما از دانشگاه‌های ما مهمتر است و میدان کار وسیعتری وجود دارد هم به لحاظ تعداد دانش آموز، هم به لحاظ معلمان، هم به لحاظ مدیران و هم به لحاظ اولیای دانش‌آموزان، دفتر تبلیغات می‌تواند و باید در این زمینه‌ها به جد وارد شود که الحمد الله برنامه‌ ها در حال طراحی است.

سوم) واکنش سریع به شبهات و رصد سریع مسائل

کار بعدی مسئله واکنش سریع است، ما طرحی داریم که ان شاءالله در حال نهایی شدن است، الان جوان و جامعه ما در فضای مجازی و رسانه‌های خارج از کشور دائماً در معرض پمپاژ شبهات جدید است، شبهاتی مربوط به نظام ، عملکرد نظام و جهت‌گیری‌های نظام و چه شبهاتی مربوط به اسلام، احکام، اعتقادات و اهل بیت(ع)، اینجا ما احتیاج داریم در دفتر تبلیغات یک چرخه واکنش سریع را تعریف کنیم که هم اهم این شبهات و مسائل سریع رصد و پاسخش آماده شود، و هم یک هسته چند رسانه‌ای داشته باشیم که این پاسخ را به انحای طرق رسانه‌ای تولید کرده و با هماهنگی فعالان رسانه‌ای جبهه انقلاب در پلتفرم‌های مختلف بارگذاری شود. این واکنش سریع چیز لازمی است که در حال طراحی است و ان شا الله انجام می‌گیرد.

چهارم) آموزش و پژوهش ناظر به مباحث انضمامی جامعه

نکته آخر این که بخش علمی دفتر تبلیغات یعنی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی باید بیش از گذشته ناظر به مباحث انضمامی جامعه باشد، درشرایط کنونی ما باید بیش از گذشته معطوف به خلأهای تئوریک نظام باشیم، بحث‌های مهم زیادی در عرصه‌های مختلف حکمرانی وجود دارد. اینجا ما باید واقعاً عالمانه کار کنیم و همین جور که در جلسات مکرر خدمتتان عرض کردم ما باید برای بخش‌های مختلف نظام بتوانیم رهنامه بدهیم. ظرفیت علمی دفتر تبلیغات باید بتواند تحلیل کند و مسئله این است، خاستگاهش این است، آسیب هایش این است، راه حل‌ها این است و کمک بکند. این هم انتظار نخبگانی است که غیر از فعالیت‌های میدانی از دفتر انتظار می‌رود تا در این امور جدّی‌تر از سابق مؤثر باشد.

مطالب مرتبط