جایگاه شهید و اهمیت مجالس یادواره شهیدان
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام شهید که در آیات و روایات ما آن قدر عظیم است که اولیای الهی به آن غبطه می خوردند و آرزوی شهادت را یک کرامت و لطف خاص الهی می دانستند. با اولین قطره خون شهید که به زمین می رسد همه گناهانش پاک می شود. شهید ناظر به وجه الله می شود. طبق صریح آیه قرآن شهید حیّ مرزوق است، وَ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.
این مجالس و محافلی که ما برقرار می کنیم، به دلیل نیاز ما به این مجالس است. ما نیازمند یاد شهیدان هستیم. چرا که این جلسات برکات دارد و من تشکر می کنم از تک تک عزیزان، مخصوصا جوانانی که باعث می شوند، یاده و خاطره شهیدان برای ما زنده شود.
من چند فلسفه برای اهمیت این مجالس ذکر می کنم. اولین فایده برگزاری مجالس بزرگداشت شهدا، تعظیم شعائر الله است. تکریم و تعظیم شهید، در واقع تجلیل و تعظیم راه و هدف و احترام گذاشتن به آن هدف والای شهید است. شهید برای خدا و در را خدا و برای اعتلای کلمه الله شهید می شود. پس ما وقتی از شهدا تجلیل می کنیم، یعنی ادای احترام به راه شهید می کنیم که همان هدف مقدس، برای خدا بودن، برای خدا فدا شدن، در راه دین گام برداشتن، ارزش نهادن به آیین و اعتقادات و جان و مال را برای آن هدف فدا کردن است.
نکته دوم، یاد شهدا و نشستن در این مجالس، مایه هشدار و تنبّه است، به ویژه مایه هشدار و تنبّه برای کسانی که منصب، موقعیت و پست دارند، فرقی نمی کند که چقدر آن پست بالا یا پایین باشد. هر کسی که در جمهوری اسلامی موقعیت و مسئولیتی پیدا می کند، اول چیزی که باید توجه کند، این است که این پست و موقعیت، امانتی است که شهدا تقدیم او کردند. بداند میز او پایه هایش روی خون شهیدان است. شهیدان با جان فشانی خودشان این انقلاب را به پیروزی رساندند و این کشور و مرزهایش را حفظ کردند، و اکنون او را به این موقعیت رساندند. این فرصت خدمت است،
هیچ صاحب منصبی، اعم از لشکری و کشوری، هر جا که باشد، در قوه مجریه، مقننه و قضائیه بر اساس آموزه های اسلام و قرآن و کلام و مشی بزرگان باید این موقعیت های خود را فرصت خدمت بدانند، خدای تعالی فرصت داده به ما برای خدمت، نه مایه منت گذاشتن به دیگران. هیچ کسی در هیچ منصبی به خاطر کار و خدمتش، نباید بر دیگران منتی بگذارد، اگر برای حل مشکل کسی، کاری انجام می دهد، فرصت است، فرصتی که خداوند متعال برای تک تک کسانی که صاحب موقعیت و مسئولیت می شوند، قرار داده است. قرآن شریف می فرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا… . هر کسی عمل صالحی انجام می دهد، برای آخرت خودش کار می کند و هر کسی خدای نکرده پست، مقام، موقعیت را اسباب خیانت و کم فروشی نسبت به کار قرار می دهد، در واقع خودش را دچار سوء عاقبت می کند. لذا این مجالس باید مایه هشدار و تنبّه باشد. شهیدان دین خودشان را به انقلاب، اسلام و ملت ادا کردند، این ما هستیم که باید دائما بر خودمان نهیب بزنیم که چقدر همسو با راه شهدا هستیم و بترسیم از این که در قیامت شرمنده شهدا باشیم. ما باید دائم الذکر باشیم، بسیاری از بزرگان اخلاق تاکید می کنند که انسان باید سعی کند دائم الذکر بوده و یاد خدا باشد. لذا هر مسئولی که کاری به عهده دارد، کوچک یا بزرگ باید نسبت به شهدا و آرمان شهدا دائم الذکر باشد، متوجه باشد. یک وقتی کسی از یکی از اساتید اخلاق پرسید، چطوری مگر می شود آدم، با وجود خوردن، خوابیدن، معاشرت، کار، ورزش و تفریح دائم الذکر باشد، او پاسخ داد: اگر کسی داغدار باشد، مثلا پدر یا مادر فرزند از دست داده باشد، دل همیشه جریحه دار و داغدار است، او وقتی خوردن و خوابیدن، وقت نشتن و برخاستن، وقت معاشرت با دیگران محزون است. همانگونه که او دائم الحزن است، پس می شود دائم الذکر بود. اگر انسان حبّ الهی داشته باشد و متوجه مسئولیتش در قبال خداوند باشد، می تواند دائم الذکر باشد، یعنی در عین اشتغالات متوجه باشد، این قلمی که دستم دادند، این مهری که دستم دادند، این امضای طلایی که دستم دادند، چه کسی دستم داد. چه کسانی پشت این قصه جان دادند، قطع نخاع شدند، قطع عضو شدند، هستی شان را دادند که ما الان مسئولیت هایی داریم، این را باید متوجه باشیم.
نکته بعدی شهید مجاهد فی سبیل الله است، شهید در راه خدا جهاد کرده و جهاد از ارکان ایمان است، چند روایت به این مضمون است یک روایت از امیرالمومنین علی (ع) است که حضرت می فرماید ایمان چهار رکن دارد: ۱) صبر ۲) یقین ۳) عدل ۴) جهاد. یعنی اگر کسی بخواهد ایمانش کامل باشد باید اهل یقین و صبر باشد، صبر از ارکان ایمان است. صبر بر معصیت، صبر بر طاعت یعنی در عبادت صبور باشد. ماننده روزه در ماه رمضان در فصل گرما که ۱۸ ساعت است، بیداری برای نماز صبح جزء ارکان ایمان است. یقین داشتن، باور داشتن، مذبذب نبودن هم از ارکان ایمان است. رکن چهارم جهاد است، جهاد از ارکان ایمان است و شهید مجاهد فی سبیل الله است.
جهاد اقسامی دارد. یک قسم از جهاد، جهاد با عدوّ است، قتال فی سبیل الله است، جهاد اقسام دیگری هم دارد. اینطور نیست که جهاد فقط جهاد با عدوّ باشد، زیرا اگر جهاد، فقط جهاد با عدو و در معرکه قتال باشد، آن وقت نمی تواند رکن ایمان باشد. چون یک وقت هایی زمینه جنگ نیست، وقتی زمینه جنگ نیست، آیا باب جهاد بسته شده است؟ قسم دیگر جهاد، جهاد با نفس است. آدم پا روی نفسانیات و هواهای نفسانی بگذارد. این جهاد کمی نیست، شهدای ما اول روی هواهای نفسانی، خودخواهی ها و دنیاطلبی هایشان پا گذاشتند، تا موفق شدند در راه خدا جهاد کنند. جهاد با نفس یکی از اقسام جهاد است، پیامبر عده ای را به جنگ فرستاد، وقتی از جنگ برگشتند، حضرت فرمودند شما از جهاد اصغر برگشتید و علیکم بالجهاد الاکبر که آن جهاد اکبر مبارزه با نفسانیات و دنیاطلبی است، خیلی ها معرکه قتال، جبهه و فضای جنگ و شهادت را درک کردند، اما بعداً هوای نفسانی آن ها را به یک مسیرهای دیگری کشاند. حضرت فرمود مرحبا به قومی که از جهاد اصغر فارغ شدند و باقی ماند برای آنها جهاد اکبر.
یکی دیگر از اقسام جهاد، جهاد مالی است. آدم با مالش جهاد کند. در آیه ۴۱ سوره توبه خدای تعالی می فرماید و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله. در راه خدا با جان و با مالتان جهاد کنید. یعنی وقتی معرکه قتال نیست، معرکه جهاد مالی هست. قسم دیگر جهاد، جهاد فرهنگی است. ما چیزی به اسم جهاد فرهنگی داریم. خداوند در قرآن خطاب به نبی اکرم(ص) می فرماید: یا ایها النبی، جاهد الکفار والمنافقین. پیامبر با کفار و منافقین جهاد کن. مفسرین ذکر می کنند پیامبر در زمان خودش جهاد نظامی با کفار کرد، اما تاریخ ثبت نکرده که پیامبر در معرکه قتال با منافقین جهاد کرده باشد، پس این جهاد، چه جهادی است که پیامبر مأمور شده با منافقین انجام بدهد؟ این جهاد، جهاد فرهنگی است. مقابله با سم-پاشی های فرهنگی منافقین. بحث با آنها، هدایت آنها و مقابله با توطئه های منافقین که در صفوف مومنین رخنه می کردند و در صدد متزلزل کردن عزم و اراده و ایمان مومنین بودند. جهاد پیامبر با منافقین، جهاد فرهنگی بوده و پیامبر مأمور بوده در کنار جهاد نظامی با کفار، جهاد فرهنگی با منافقین کند. این جبهه جهاد فرهنگی اتفاقا در روزگار ما در فضای انقلاب اسلامی اولویت اول امروز است. رهبر معظم انقلاب (مد ظله العالی) بارها و بارها به مساله جبهه فرهنگی و شبیخون فرهنگی دشمن، تاکید کرده اند، ما الان در جبهه نبرد فرهنگی هستیم، دشمن به جنگ ارزش ها و فرهنگ آمده است، وارد فضای استحاله فرهنگی جامعه ما شده اند، این جبهه مجاهدان و افرادی را می طلبد که همانند جبهه نبرد حق علیه باطل، شب و روز شب و روز، وقت و آسایش نشناسد و با همه وجودشان برای دفاع از این سرزمین جهاد کنند، در جبهه فرهنگی هم ما انسان های مخلص، فداکار و زحمت کش می خواهیم که خودشان را در جبهۀ جهاد ببینند.