حوزه علمیه، انقلاب اسلامی و تمدن سازی جهانی
انقلاب اسلامی ایران حرکت همه جانبه ی مردمی بود و تصور نشود که تنها روحانیت یا اقشار متدینین خاص، پای انقلاب بوده اند. هنر حضرت امام(ره) بود که چنان فضا را مدیریت کردند که به طور طبیعی همگان سردمداری، پیشوایی و زعامت را نسبت به انقلاب پذیرفته بودند. روح حاکم بر انقلاب اسلامی، روح دینی و معنوی بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد(ص) و آله الطیبین الطاهرین المعصومین(س)
عرائضم را در دو بخش بیان می کنم. بخش اول راجع به عنوانی است که مورد بحث جلسه ما (حوزه علمیه، انقلاب اسلامی و تمدن سازی جهانی) میباشد. و بخش دوم راجع به دفتر تبلیغات اسلامی و خدمتی که می توانیم در رابطه با این منطقه انجام دهیم. نزدیک دهه ی فجر و چهلمین سال انقلاب اسلامی هستیم، بنابراین قدری راجع به انقلاب و رسالت حوزه در قبال انقلاب اسلامی عرائضی را عرض می کنم.
انقلاب اسلامی ایران حرکت همه جانبه ی مردمی بود و تصور نشود که تنها روحانیت یا اقشار متدینین خاص، پای انقلاب بوده اند. تمام اقشار و جریانات سیاسی، حتی جریانات سیاسی چپ گرا (کمونیستی) حضور داشتند و این فراگیری عظیمی بود. هنر حضرت امام(ره) بود که چنان فضا را مدیریت کردند که به طور طبیعی همگان سردمداری، پیشوایی و زعامت را نسبت به انقلاب پذیرفته بودند که امام(ره) بطور صحیح، درست و مؤثر این اقشار متنوع اجتماعی را حتی مواردی که زمینه های اختلافی داشتند، پوشش میدادند و چتر انقلاب را پراکنده کرده بودند. برای مثال جریان دکتر شریعتی قبل از انقلاب جریانی بود که به خاطر نوع رویکرد دکتر شریعتی و بعضی از مطالبی که بیان می کرد، به هر جهت داراری اختلافاتی بود و بخشی از روحانیت نسبت به دکتر شریعتی انتقاد داشتند که باعث شده بود بخشی از مبارزین مسئله برای آنها درست شود. مثل انجمن های اسلامی که خارج از کشور بودند. برخی از افراد مؤثر انجمن های خارج از کشور به بنده گفتند که نامه های بسیاری برای حضرت امام(ره) نوشتند و نظر ایشان را در مورد دکتر شریعتی جویا شدند. اما امام(ره) حتی یک کلام در این باره اظهار نظر نکردند زیرا هدف والاتری مدنظر ایشان بود و آن حرکت انقلاب و ساقط کردن نظام شاهنشاهی بود. همچنین اجازه نمی دادند در جریان انقلاب، برخی امور فرعی جایگزین امر اصلی شوند. بسیار هوشمندانه رفتار کردند. تنها اظهار نظری که بعد از پیروزی انقلاب از حضرت امام(ره) شنیدم در جایی که از نقش روحانیت در تاریخ سخن می گفتند، اشاره کردند که بعضی افراد که به برخی از بزرگان علمای ما مثل علامه مجلسی(ره) خرده می گیرند (ناظر به دکتر شریعتی) یک پاسخ متقنی دادند. پس نکته اول در مورد انقلاب اسلامی این بود که تمام اقشار حضور داشتند البته بعدها کم کم به اغراض و خودخواهی ها، عده ای از قطار انقلاب پیاده شدند ولی این را بدانیم که این جریان، بسیار جریان گسترده ای بود.
نکته ی دوم، روح حاکم بر انقلاب اسلامی، روح دینی و معنوی بود. شعارهای مردم در سرتاسر جریان انقلاب اگر تحلیل شود مشخص می شود که کسی برای امور مادی شعار نمی داد. برخلاف بسیاری از نهضت های اجتماعی و انقلابی در دنیا که خواسته های مادی در رأس است، انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلاب های بزرگی که در دنیا از قرن ۱۸ به بعد برپا شده بود، یک استثناء و پدیده است. خواسته های انقلاب اسلامی از نوع معنوی است از جمله استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، اسلام خواهی، استبداد ستیزی، استقلال خواهی و استکبار ستیزی، خواسته هایی معنوی و اسلامی هستند که جوهرهی این انقلاب است. بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران غیر از تأسیس یک نظام اسلامی بُعد معنایی انقلاب اسلامی است و آن عبارت است از اینکه چیزی به نام گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته است. انقلاب اسلامی ایران گفتمان و محتوای معنایی را شکل داد که بنا است جمهوری اسلامی بازوی عینی و عملی تحقق آن گفتمان شود. به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی خالق یک ارزش معنایی و گفتمان شده است و آنچه که در دنیا می توانیم به عنوان یک محتوای متفاوت عرضه کنیم، همین گفتمان انقلاب اسلامی است. گفتمانی را خلق کردیم که رهاورد و ارزش معنایی حرکت مردم است. سخن انقلاب اسلامی برای دنیا در این گفتمان به عنوان یک قدرت معنایی متبلور شده است. در دنیا دو نوع قدرت سخت و نرم وجود دارد. قدرت سخت در قدرت نظامی، اقتصادی و توانمندی های اینگونه بروز می کند. قدرت معنایی و نرم، محتوایی است که حرف آن نظام و جامعه است. برای مثال در غرب و تمدن معاصر غربی، لیبرالیسم و لیبرال دموکراسی و این محتوای لیبرالی در واقع محتوای معنایی آن ها است. این حرفی است که در دنیا زدهاند.
محتوای معنایی انقلاب اسلامی ایران نیز گفتمان انقلاب اسلامی است که ریشه و عمق تاریخی دارد و پشتوانهی آن اسلام و ۱۴۰۰ سال محتوایی است که پیامبراکرم(ص)، اهل بیت(ع) و پس از آنها علمای کبار ما در شاخه های مختلف علوم اسلامی آنها را پرورانده اند، منتها در یک نقطه ای از تاریخ توانست رخ نماید و صدای بلندی پیدا کند. در واقع گفتمان انقلاب اسلامی حصیله ی معرفتی تاریخ تشیع است.
امام(ره) با تَضلّع علمی که داشتند از اعجوبه های تاریخ تشیع هستند. ممکن است در طول تاریخ در برخی ابعاد از حضرت امام(ره) شخص قوی تری داشته باشیم مثل شیخ طوسی ها، علامه حلی ها که در فقاهت بسیار بزرگ بودند اما اینکه دارای شخصیت و هویت جامعی چون عارف، فیلسوف، فقیه، رجل و زعیم سیاسی، متخلق، اهل سلوک عملی، اهل ذوق و شعر و ادب باشند، جزء نوادر تاریخ تشیع است. اگر از اول تاریخ تا کنون بنگریم، کمتر شخصی مانند شخصیت جامع امام(ره) را می توان پیدا کرد. گفتمان انقلاب اسلامی دارای عناصری است. حضرت امام(ره) با جامعیت خود توانستند در ذخایر تشیع عناصر دخیل در گفتمان انقلاب اسلامی را استخراج کنند. از توفیقات بزرگ ایشان، جمع شاگردانی بود که دور جمع وجود ایشان جمع شدند. حقیقتاً افرادی که جزء حلقه های اول اطراف امام(ره) بودند و به ندای ایشان لبیک گفتند از شخصیت های برجسته ای بودند. مرحوم شهید مطهری، شهید بهشتی، رهبر معظم انقلاب، آیت الله هاشمی رفسنجانی و… از جمله اشخاص بزرگی بودند که فداکارانه برخی از منویات، بصیرت ها و دیدگاه های امام راحل(ره) را در میدان عمل با شهامت و شجاعت دنبال می کردند و برخی مثل مرحوم مطهری در تئوریزه کردن این مطالب سهم وافری داشتند. همچنین شهید بهشتی هم در عمل و هم در نظر در متبلور ساختن گفتمان انقلاب اسلامی سهیم بودند.
جمهوری اسلامی باید بتواند از این گفتمان صیانت کند و آن را بسط دهد و در بطن و متن جامعه متبلور کند. یکی از ارکان و عناصر گفتمان انقلاب اسلامی، توحید محوری، معنویت گرایی و عدالت طلبی است زمانی می توان احساس موفقیت و سربلندی کرد که بتوانیم گفتمان انقلاب اسلامی را در متن و بطن جامعه متبلور ببینیم و در واقع شاهد بسط و گسترش توحید، عدالت، اخلاق و معنویات باشیم. قدرت سخت انقلاب اسلامی مهم و مایه ی غرور است. اما مایه احساس موفقیت ما نیست. زمانی باید آرام بگیریم و احساس کنیم کاری سترگ کرده ایم که بتوانیم گفتمان انقلاب اسلامی را در عینیت جامعه ی خودمان بسط یافته ببینیم. من و شمای طلبه باید تا زمانی که احساس کنیم عدالت برقرار شده است، آرام نگیریم. البته عدل آل الله با قیام حضرت حجت(عج) برقرار می شود آن عدل گستری که وعده ی الهی است. به قدر توان و طاقت خودمان باید تلاش کنیم. گفتمان انقلاب اسلامی ظرفیت تمدن سازی دارد. تمدن زمانی شکل می گیرد که یک فکر و ایدهی نو وجود داشته باشد. مانند تمدن معاصر غربی، زمانی که آن را تحلیل می کنیم در ورای این تمدن، یک فکر و ایده وجود دارد. ایده ای اینکه با تسخیر طبیعت و پیشرفت علمی می توان به جنگ انسان و انسان خاتمه داد و بهشت زمینی ساخت. این فکر و ایده ای بود که پیش قراولان مدرنیته و تمدن معاصر غربی دنبال می کردند. لهذا به دنبال علم و تسخیر طبیعت رفتند تا بتوانند مدنیت معاصر غربی را ایجاد کنند. هر چند شاید به اهداف خود نرسیدند و جنگ انسان و انسان همچنان ادامه دارد. اما پشت آن فکر وجود داشت.
گفتمان انقلاب اسلامی ایران ظرفیت تمدن سازی دارد یعنی می توانیم و ظرفیت این را داریم که به سمت تمدنی معنویت گرا، خدا محور و عدالت محور حرکت کنیم. به عبارتی دیگر عناصر اصلی گفتمان اسلامی را به عنوان غایات و اهداف یک حرکت پوینده ی اجتماعی قرار دهیم که علم، تکنیک، مدیریت، اداره ی جامعه، تلاش علمی و بخش های مختلف به سمت تحقق این آرمان و اهداف پیش رود. تمدن سازی الزامات متعددی مثل الزامات مدیریتی دارد. مگر می شود با مدیریت ضعیف، کم انگیزه و غیر جهادی بتوان تمدن سازی کرد. همچنین الزامات دانشی دارد. در هیچ تمدنی در عالم از اول تاریخ مکتوب بشر، تمدنی که یک رکن اصلی آن علم و دانش نباشد، وجود ندارد. دانش رکن رکین تمدن سازی است. اگر می گوییم تمدن نوین اسلامی، یکی از رکن های آن الزامات دانشی است. در دانش های طبیعی و انسانی باید به مرزهای دانش برسیم و مولد باشیم. زمانی تمدن معاصر غربی شکوفا شد که در دانش های طبیعی مثل کیهان شناسی، فیزیک، شیمی و شاخه های مختلف به شکوفایی رسید. از دل این دانش ها تکنولوژی تولید شد. انقلاب صنعتی رخ داد، ماشین صنعتی اختراع شد، ابزار سازی گسترش پیدا کرد و از طرفی دیگر علوم انسانی رشد کرد. علوم انسانی نیز تکنولوژی خود را دارد. یعنی وقتی اقتصاد به عنوان یک علم رشد کرد نهاد سازی می کند. مثل سیستم بانکداری، نظام پولی و بورس که از نهادها و تکنولوژی های بر آمده از علوم انسانی است. اگر گفته می شود که مدنیت اسلامی ایجاد شود در ابتدا باید دانش اداره ی جامعه را مبتنی بر مبانی اسلامی تولید کرد و سپس تکنولوژی و نهادسازی های اجتماعی لازم انجام شود. در نتیجه الزامات دانشی و همچنین الزامات فرهنگی نیز دارد. فرهنگ بخشی در عرض بخش های دیگر جامعه نیست. فرهنگ سنخ چیزی است که مانند روح باید در همه جا وجود داشته باشد. رشد اقتصادی زمانی حاصل می شود که فرهنگ اقتصادی متناسب با آن ایجاد شود. مگر می شود جامعه ای رشد اقتصادی داشته باشد اما فرهنگ اقتصادی آن تغییری نکرده باشد. اگر فرهنگ کار و کوشش در بین مردم رسوخ پیدا کرد، در آن صورت اقتصاد پیشرفت خواهد کرد. اگر جامعه ای تجملگرا و مصرف گرا باشد یا فرهنگ قناعت را نشناسد و به دنبال مد و برند خارجی باشد، اقتصاد آن شکوفا نخواهد شد. مگر می شود جامعه ای که فرهنگ سیاسی آن رشد پیدا نکرده است، سیاست عمومی آن رشد کند یا عدالت سیاسی در آن برقرار شود و توسعه و پیشرفت سیاسی پیدا کند. بنابراین فرهنگ همه جا وجود دارد و از الزامات تمدن سازی، فرهنگ غنی است. اینجاست که حوزه و روحانیت در بحث تمدن سازی اسلامی، در جانب فرهنگ سازی، هم در جانب تولید دانش های مورد نیاز و هم در ساحت تأثیر گذاری در الزامات مدیریت جامعه ایفای نقش می کند و مسئول است.
انقلاب اسلامی ایران حصیله و ولیده ی حوزه های علمیه بوده است. در رأس رهبری انقلاب، امام راحل(ره) مرجع تقلید بودند. مراجع حاضر در ایران از پشتیبانان اصلی این انقلاب بودند. روحانیت در صف اصلی حرکت در این جامعه بود. روحانیت با این انقلاب گره خورده و هم سرنوشت است. نمی توان گفت حوزه های علمیه حدوثاً در انقلاب نقش داشته است، اما بقائاً کاری با انقلاب ندارد. مانند کسی که ولدی را متولد کند و بگوید من با او کاری ندارم، اینگونه نیست. سخن حضرت امام(ره) که فرمودند اگر این انقلاب شکست بخورد اسلام سیلی میخورد و شاید تا صد سال نتواند سربلند کند، دید عمیق ایشان بود. حوزه و روحانیت با این انقلاب پیوند خورده است و باید برای حفظ، صیانت، رشد و بالندگی این انقلاب تلاش و نقش تاریخی خود را ایفا کند.
در بخش دوم عرائضم، راجع به دفتر تبلیغات اسلامی توضیحاتی را عرض کنم. دفتر تبلیغات اسلامی از ابتدا یک نها منتصب به ولایت فقیه و ولی امر بوده است. حضرت امام(ره) آن را تأسیس کردند و مسئولین آن را تعیین فرمودند. بعد از حضرت امام، مقام معظم رهبری حکم رئیس دفتر و هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی را صادر می کنند. ایشان همچنین حدود و ثغور مسئولیت ها را مشخص کرده اند. دفتر تبلیغات از نظر حضرت آقا باید در جایی که حوزه های بزرگی دارد مستقر شود. لهذا فقط در مشهد، اهواز، تهران، ایرانشهر، اصفهان و مرکز آن در قم شعبه دارد. بنابراین این اختیار وجود ندارد که در جایی دیگر شعبه ایجاد کرد اما رسالت خود می دانیم که حوزه های علمیه را توانمند کنیم و از ظرفیت دفتر تبلیغات، نیروها و افراد فاضلی که وجود دارد، برای رشد و ارتقاء حوزه ها کمک کنیم. عذر خواهی می کنم وقتتان را گرفتم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته