گفتمان انقلاب اسلامی
قدرت اصلی جمهوری اسلامی و انقلاب در گفتمان انقلاب اسلامی نهفته است که از آن میتوان به قدرت معنایی، در مقابل قدرت سخت (hard power) تعبیر کرد. بسیاری از کشورها قدرت سخت مانند قدرت نظامی یا اقتصادی بالایی دارند اما قدرت نرم و معنایی که محتوای آن جانها را تسخیر میکند و یک محتوای برجسته و قابل توجه میباشد، گفتمان انقلاب اسلامی است.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد(ص) و آله الطیبین الطاهرین المعصومین(س)
فرصت را مغتنم می شمارم و با توجه به اینکه در ایامی هستیم که در آستانهی چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران است، راجع به محتوای انقلاب و مهم تر از همه گفتمان انقلاب اسلامی صحبت کنم.
انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با بسیاری از نهضتها و انقلابهایی که در دنیا طی ۲۰۰ سال گذشته با انگیزههای مادی، اصلاح وضع معیشتی، تغییرات سیاسی، مبارزهی با استبداد، جابجایی قدرت و … اتفاق افتاده است، یک انقلاب فرهنگی است. وجه فرهنگی انقلاب اسلامی ایران از جهات مختلف آشکار میشود، مانند رهبری این نهضت که مرجع تقلید بودند. علما، مراجع و روحانیت در آن نقش داشتند. پایگاه و کانون نهضت و انقلاب مساجد بود که یک کانون فرهنگی است و تمام حرکتها و تجمعاتی که اتفاق می افتاد، عمدتاً در مساجد بود. البته دانشگاه و محافل دیگر نیز بود اما اصل مسجد بود.
نکتهی بعدی اینکه انقلاب اسلامی ایران، یک خیزش همگانی بود. همهی اقشار و جریانات در آن نقش داشتند. هر چند در ادلهی مسیر انقلاب عده ای از قطار انقلاب پیاده شدند ولی در اوج نهضت، همه اقشار و گروههای سیاسی مختلف حضور داشتند البته قشر عمده، اصلی و جریان بسیار غالب، جریان متدینین و مؤمنین بود که شعارهای اصلی انقلاب، شعارهایی بود که وجه دینی اسلام خواهی داشت. بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران که جوهره و قدرت معنایی این انقلاب است، گفتمان انقلاب اسلامی است. به عبارتی دیگر انقلاب اسلامی ایران یک پیام، خواست، سخن، ایده و فکر را در جهان امروز مطرح کرد که از سایر مباحث متمایز و متفاوت است.
قدرت اصلی جمهوری اسلامی و انقلاب در گفتمان انقلاب اسلامی نهفته است که از آن میتوان به قدرت معنایی، در مقابل قدرت سخت (hard power) تعبیر کرد. بسیاری از کشورها قدرت سخت مانند قدرت نظامی یا اقتصادی بالایی دارند اما قدرت نرم و معنایی که محتوای آن جانها را تسخیر میکند و یک محتوای برجسته و قابل توجه میباشد، گفتمان انقلاب اسلامی است. شکل گیری گفتمان و عناصر درونی آن، محصول تلاشهای رهبر انقلاب، امام راحل(ره) و یاران برجستهای است که حول شخصیت ایشان بودند. امام(ره) شخصیت بسیار برجسته و ممتازی در زمان خود و در طول تاریخ اسلام بودند و جزء برجستگان در طول تاریخ اسلام میباشند. شخصیت جامعی داشتند که در عین حال فقیه، فیلسوف و عارف بودند. چنانچه اگر یکی از این فضائل برجسته در شخصیت هر فردی جایگزین شود، مثلاً یک فقیه، فیلسوف و حکیم یا عارف برجسته ای باشد، شخصیت بزرگی است منتها کمتر کسی پیدا می شود که این فضائل در وجود او جمع باشد، هم فقیه، حکیم، عارف، شاعر و ادیب و از همه مهم تر در کنار این برجستگی های علمی و عملی، یک رجل و زعیم سیاسی نیز باشد. که به طور خاص برجستگی ویژه ای به ایشان میدهد یعنی جهات علمی یک طرف و این جهت که شخص یک رجل و زعیم سیاسی برجسته باشد طرف دیگر و فقط در مرحلهی دعوت و نهضت باقی نماند و خداوند به وی توفیق دهد که ایده و نظام مورد نظر خود را در مرحلهی عمل اجرا کند. چنین توفیقاتی در کمتر اشخاصی دیده شده است. حتی بسیاری از انبیاء و اولیاء در زمان خود موفق به تشکیل امت نمیشوند و عده ای اندکی از انبیاء موفق شدند که امت تشکیل دهند. امام(ره) برجستگی خاصی از این جهت دارند.
گفتمان انقلاب اسلامی که پیام، جوهر و سرمایهی اصلی انقلاب اسلامی است، قدرت معنایی ما را در مقابل قدرت سخت (اقتصاد، سیاست و قدرت نظامی) تشکیل میدهد و آن قدرت برجستهی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی است. رکن اول انقلاب اسلامی، اسلام گرایی و اسلام خواهی است. امروزه در جهان اسلام، جریانهای متعددی وجود دارد که به وجهی اسلام گرا هستند. حتی جریانات تکفیری، تروریستی و جریانات مختلفی که با خشونت و جنگهای داخلی در جهان اسلام، دایهی اسلام را دارند و تحت عنوان اسلام سیاسی و اسلام گرایی تعریف می شوند. آیا وقتی می گوییم انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی ایران، اسلام گرا است و اولین مؤلفهی آن اسلام گرایی است، چه تفاوتی با دیگر جریانات دیگر دارد؟ به اعتقاد بنده، تفاوت بسیاری از جریانات اسلام گرا با گفتمان انقلاب اسلامی در تعریف و تفسیر اسلام است. بسیاری از این جریانات اسلام گرا، اسلام خواهی و اسلام گرایی را در ظاهر گرایی اسلامی تعریف می کنند یعنی با جبر و به زور اسلحه ظواهر اسلامی را پیاده می کنند. در برهه ای که طالبان در افغانستان حاکم بودند، همت زیادی بر روی اینکه ظواهر افراد شرعی باشد، گذاشتند. حتی شنیدم فردی افغانی در خارج از افغانستان فوت کرده بود، وصیت کرده بود در افغانستان دفن شود. زمانی که جنازه اش را از هواپیما پایین آوردند دیدند که محاسن او به اندازه یک قبضه هم نیست. جنازه ی او را شلاق زدند و بعد اجازه ی تدفین داده بودند. تا این حد نگاه ظاهر گرایانه به اسلام دارند که اسلام را بر حفظ برخی ظواهر خلاصه می کنند. آیا جهات دیگر اسلامی رعایت می شود یا خیر؟ اسلام گرایی انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی، اسلام گرایی جامعی است. به این معنا که نگاهی که به اسلام دارد، آن را در همه ی ابعاد می بیند و فقط در احکام ظاهری آن نمی بیند. از جمله ی بنده استفاده نشود که احکام ظاهری اسلام مهم نیست. در جای خود آن مهم است. اسلام یک منظومه است که بخشی از آن احکام است. بخشی دیگر اخلاق، ارزش های فردی و اجتماعی اسلامی و حقوق است. یکی از مباحثی که کمتر به آن توجه می کنیم بحث حقوق افراد، آحاد جامعه و حتی حقوق اقلیت های مذهبی است. وقتی اسلام در مکانی حاکم شد، جمله ی بلند امام علی(ع) در عهدنامه ی مالک اشتر (نامه ی ۵۳ نهج البلاغه)، زمانی که مالک اشتر را دعوت می کنند به اینکه با اهل حکومت خود در جامعه اسلامی رحیم و غفور باش و اهل گذشت و مهربانی باش به این دلیل که «إمّا اخٌ لک فی الدین» یا آنها مسلمان و برادر دینی تو هستند و اگر مسلمان نیستند «أو نظیر لک فی الخلق»، انسان هستند. در منطق و معنویتی که امام علی(ع) مطرح می کنند، انسان کرامت دارد و اگر این انسان تحت حاکمیت اسلامی قرار گرفت، حرمت او باید محفوظ بماند. دین و اسلام حرمت و کرامت به دنبال دارد اما به این معنا نیست که اگر کسی مسلم نبود، جایز است مورد بی حرمتی و عدم تکریم قرار بگیرد. در اسلام جامع ارزش ها مهم است. نمیشود از اسلام دم زد و طبق این آیه قرآن «لا تَتَّخِذوا بِطانَهً مِن دُونِکم»، انسان عمال امپریالیسم، آمریکا و صهیونیست باشد و دستهایش به خون مسلمین آغشته شود و تنها چون ظواهر شرعی را رعایت می کند، ادعای مسلمانی کند. پس اسلام گرایی که در گفتمان انقلاب اسلامی تبلور پیدا می کند، اسلام گرایی ای جامع و اسلام را با تمام هویت آن خواستن، است. و نه به بخشی از اسلام که ظواهر شرعی باشد و آن هم مربوط به پوشش و ظاهر انسان باشد، اهتمام کنند. روح اسلام مثل اخلاق، معنویت و جهاد باید در جامعه حاکم باشد.
دومین رکن و مؤلفهی گفتمان انقلاب اسلامی، بحث عدالت و عدالت خواهی است. وقتی به آیات قرآنی مراجعه می شود، اهداف بعثت انبیاء و نزول وحی به دو صورت است. یک سری از اهداف، فردی هستند «لیزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه»، هدف متوسط فردی از نزول انبیاء، وحی و ارسال رُسل، تزکیه، تعلیم و حکمت است. هدف نهایی فردی «قرب الی الله»، «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ» بودن و «سَقاهُم رَبُهُم شَراباً طَهوراً»، مقام قرب الی الله، الی المصیر، لقاء الله، «یا اَیُها الاِنسانُ اِنکَ کادحٌ الی رَبکَ کدحاً فَمُلاقیه» است. این موارد غایات فردی بعثت انبیاء است.
اما غایت اجتماعی نزول وحی و بعثت انبیاء چیست؟ در سورهی حدید آیه ۲۵ «لَقَد اَرسَلنَا رُسُلَنَا بِالبَیناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیقومَ الناسُ بالقِسطِ» یعنی در رأس اهداف اجتماعی دین، بعثت انبیاء، نزول قرآن و وحی، اقامهی عدل است. لهذا از ارکان رکین گفتمان انقلاب اسلامی، بحث عدالت است. امام(ره) در درس های خارج فقه المعاملات که در نجف داشتند (آثار ایشان، دو جلد مکاسب محرمه، دو جلد بیع و دو جلد نیز خیارات است، چاپ شده است)، در جلد دوم بیع صفحه ۴۷۰ به بعد، آنجایی که بحث ولایت فقیه را مطرح می کنند، بیان بسیار بلند و نورانیای دارند که اصل مبنای ایشان را نشان میدهد. بیان میکنند «الاسلام، الحکومه» اسلام با حکومت عجین است. اینگونه نیست که بتوان اسلام را منهای یک حکومت و دولت اسلامی تصور کنیم. سپس می فرمایند که احکام شرعی برای استقرار حکومت اسلامی، ابزار هستند. یعنی اگر در مواردی مصلحت جامعه و امت اسلامی بود، موقتاً حکم شرعی کنار می رود و به اینصورت نیست که تَصلُب نسبت به احکام اولیه اسلام وجود داشته باشد. اگر حکم اولیه اسلام با اصل نظام اسلامی تزاحم پیدا کرد می فرمایند که حفظ نظام مقدم است زیرا احکام در خدمت تثبیت امت و نظام اسلامی هستند.
چرا حکومت اسلامی با اسلام عجین شده است؟ حضرت امام(ره) می فرمایند «لاقامه العدل» یعنی در اسلامی که با نظام و حکومت اسلامی عجین شده است و احکام نیز وسیله تحقق، استقرار، تثبیت و تحکیم این نظام هستند، حکومت اسلامی برای اقامه عدل است. این نکته بسیار مهم است. در نتیجه گفتمان انقلاب اسلامی: ۱) خواهان بسط و تحکیم اسلام در جامعه است. اسلامی که به معنای جامع آن یعنی پیاده شدن احکام، اخلاق و ارزش های اسلامی، حفظ، حرمت، حقوق و کرامت افراد در جامعه باشد. ۲) بحث استقرار عدالت ۳) استقلال طلبی و استکبار ستیزی: یکی از شعارهای اصلی مردم در دوران نهضت در چهل سال پیش (مردمی که با امام خود بیعت کردند و جان، مال و هویت خود را به خیابان ها کشیدند و در معرض تیرها و دشمنی ها قرار دادند)، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. استقلالی که یکی از اصلی ترین خواسته ها بود، به چه معناست؟ عده ای تفسیر نادرست از استقلال می کنند و می گویند استقلال یعنی خود را از همه ی عالم منزوی و قطع ارتباط کنیم، حصاری دور ایران بکشیم و خود را ایزوله، جدا و بی ارتباط با عالم کنیم. اما معنای صحیح استقلال، زیر بار ظلم نرفتن و به کفار و بیگانگان اجازه دخالت در امور مسلمین ندادن، است. خود برای مملکت مان تصمیم بگیریم نه اینکه کانون های قدرت استکباری و ثروت جهانی برای ما دیکته کنند چه کنیم و چه نکنیم. برای مثال ژاپن را ملاحظه کنید. با اینکه اعلام کرده است نیازی ندارد اما آمریکا امسال ژاپن را مجبور کرده است که نزدیک به ۴۰ میلیارد دلار، ناوگانهای دریایی خود را به لحاظ تسلیحاتی به روز کند. با اینکه ژاپن نه جنگی و نه خیال جنگ دارد. اما کمپانیهای اسلحه سازی و تولید هواپیماهای جنگی آمریکا باید محصول خود را بفروشند؛ پس دیکته میکند، عربستان ۴۰۰ میلیارد مکلف است و بخرد. این یعنی استقلال وجود ندارد. استقلال یعنی کشوری خود تصمیم بگیرد که مقدرات، خیرات و تصمیماتش چه باشد. استکبار ستیزی به معنای دشمنی کور با هر چه که مدرن و غربی است، نیست. اسلام اینگونه به ما نیاموخته است. پیامبر(ص) فرمودند: «اطلب العلم و لو بالسین» ما باید طلب علم کنیم. اگر علمی را نداشتیم، زانو می زنیم تا علم را بیاموزیم. استقلال به این معنا نیست که ارتباطات و تعاملات علمی خود را قطع کنیم و با جهان و هر چه غربی است، مخالفت کنیم. ما با استکبار و سلطه جویی مخالف هستیم. اسلام اهل تعامل است. قرآن شریف می فرماید که چرا شما را «شعوباً و قبائلاً» قرار دادیم، «لتعارفوا» یعنی آموزه ی قرآن است که تمدن ها، اقوام و ملل باید با هم تعارف و تعامل سازنده داشته باشند. اسلام مخالف تعامل سازنده نیست بلکه با ظلم پذیری و نفی استقلال در جامعه اسلامی مخالف است «لَن یَجعَلَ اللهُ لِلکاِفرینَ عَلَی المُؤمِنینَ سَبیلاً» کفار نباید سلطه داشته باشند. با آنها تعامل سازنده و ترابط داریم اما سلطه پذیر نیستیم.
رکن دیگر گفتمان انقلاب اسلامی، معنویت گرایی است. رهبر معظم انقلاب دهه ی چهارم انقلاب را به عنوان دهه ی معنویت و عدالت نامیدند. معنویت بسیار مهم است. تفاسیر مختلفی از معنویت وجود دارد. امروزه در دنیا، با معنویتهای سکولار مواجه هستیم، یعنی معنویت هایی که خدا و معاد در آن نقشی ندارد. اما یک سری معنویت گراییای (spirituality) را رعایت میکنند. معنویت اسلامی را باید بشناسیم. معنویت اسلامی که از ارکان گفتمان انقلاب اسلامی است، توحید مدار، معاد باور و آخرت گرا است. البته نه آخرت گرای انزواطلبانه و جامعه گریز بلکه آخرت گراییای که دنیا و کار و کوشش در دنیا را برای آخرت و آبادانی آخرت میخواهد. بزرگان اسلام در صدر اسلام از جمله مولی الموحدین امام علی(ع)، با چه مشقتی چاه را حفر و چشمه استخراج میکردند اما وقتی گل آلود از این زحمت طاقت فرسا بیرون میآمدند، همانجا قلم و کاغذ به دست میگرفتند و برای مستمندان و فقرا وقف میکردند. پس تلاش و کوشش در دنیا داشتند اما «لأجل الاخره»، تلاش و کوشش برای آبادانی آخرت بود. این معنویت گرایی اسلامی که توحید مدار، معاد باور و آخرت گراست و به زندگی معنا میبخشد، معنا بخشیدنی که با سعادت انسان قرین و هم راستا است. چهل سال از انقلاب اسلامی ایران گذشت. در این چهل سال علیرغم همهی دشمنیها، جنگی که تحمیل شد، فشارهایی که وارد شد و تحریم هایی که به قول خودشان تحریم های فلج کننده (از دارو و پزشکی گرفته تا سوخت هواپیما، تسلیحات، خرید و فروش نفت و هر آنچه که در توان داشتند، اعمال کردند) بود، پیشرفتهای محیر العقولی در ایران اتفاق افتاده است. زمان جنگ تحمیلی در اوایل انقلاب، ایران نیازمند سیم خاردار و بسیاری از سلاح های سبک مثل آر پی جی بود. امروزه قدرت نظامی ایران در برخی از جهات جزء کشورهای بسیار پیشرفته دنیا است. مثل موشک نقطه زن که کشورهای محدودی در دنیا از آن دارند یا در صنعت نانو، سلول های بنیادی و انرژی هسته ای که چرخهی کامل انرژی هسته ای بومی کشور ما است و خود این دانش را از ابتدا تا انتها داریم. کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که چرخه کامل انرژی هسته ای را داشته باشند. بنابراین در عرصه های مختلف پیشرفت های بزرگی است که ایجاد شده است. در عرصه ی خدمت رسانی، بسیاری از روستاها، آب، برق و گاز نداشتند. در طول چهل سال انقلاب اسلامی خدمت رسانی شده است که باعث افتخار و دست آورد برای ما است.
نکته ی مهم این است که پیروزی واقعی و پایدار این انقلاب و جمهوری اسلامی زمانی اتفاق می افتد که گفتمان انقلاب اسلامی در بستر عینیت جامعه محقق شود. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و برای گفتمان انقلاب اسلامی، انقلاب کردیم. رشد علمی، خدمت رسانی به روستاها و شهرها، رشد اقتصادی و رشد نظامی که باید منطبق با منطق قرآنی «وَ اَعِدوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه» باشد، افتخار آفرین و بسیار خوب است. اما این موارد اهداف بالاصاله انقلاب اسلامی نبود. هدف بالاصاله انقلاب اسلامی، بسط گفتمان انقلاب اسلامی در عینیت جامعه است. یعنی اگر بتوانیم اسلام به معنای جامعیت آن همانطور که در بند اول عرض کردم، پیاده کنیم به عبارتی دیگر ارزشها و اخلاق اسلامی در محیطهای خانوادگی و اجتماعی حاکم شود، کرامت و حقوق افراد رعایت شود و عدالت به عنوان رکن دوم در جامعه مستقر شود. علت خشنودی ما از خدمت رسانی هایی مثل گاز رسانی، آب رسانی و برق به مناطق محروم این است که از مصادیق عدالت است و با گفتمان انقلاب اسلامی وفق دارد. آیا در این چهل سال عدالت را آنگونه که باید و شاید توانسته ایم در جامعه ایران محقق کنیم؟ پاسخ منفی است. رهبر معظم انقلاب نیز اشاره کردند که ما در این زمینه قصور داشته ایم. لهذا پیشرفتهایی که حاصل شده است، در عین حال که جای شکر گزاری و افتخار دارد اما نباید مبتهج شویم، آرام بگیریم و احساس سکون کنیم. زمانی باید ابتهاج به ما دست دهد که احساس کنیم گفتمان انقلاب اسلامی در عینیت جامعه به درجات بالایی محقق شده است. این جوهره و اساس انقلاب اسلامی ایران بود.
جا دارد همهی ما که دلبند و دلدادهی انقلاب اسلامی هستیم، شاکر باشیم و بخاطر وجود امام راحل(ره) که بر ما منّت گذاشت تا در زمانهی چنین فردی زیست کردیم سپاسگزار خداوند باشیم و علوّ درجات برای ایشان و شهدای پاکباز انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و مدافع حرم و طول عمر با عزّت برای رهبر معظم انقلاب به عنوان هادی و عمود خیمه انقلاب اسلامی را از خداوند متعال خواستاریم. إن شاء الله خداوند به همه طلاب و روحانیون، ملت شریف، دانشمندان و اهل علم این مملکت، متخصصان و افرادی که در پستهای خدمت قرار دارند، توفیق دهد تا در جهت تحقق گفتمان انقلاب اسلامی و استمرار اهداف و خواسته های بلند در عینیت جامعه موفق باشند.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.