به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استاد احمد واعظی، حجتالاسلام والمسلمین استاد احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم طی سخنانی در همایش «فلسفه منطق فهم دین» که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، با طرح این سوال که اگر ما به علوم انسانی اسلامی معتقد شدیم به معنای انقلاب در روش های مرسوم است یا خیر، گفت: برای پاسخ به این پرسش باید به چهار پرسش دیگر پاسخ دهیم و آن اینکه اولا تعریف و تلقی ما از علوم انسانی چیست؟ ثانیا علوم انسانی به چند دسته تقسیم میشود؟ ثالثا پسوند «دینی» یا «اسلامی» در کدام دسته ها و رسته ها جایگاه دارد؟ رابعا علوم انسانی اسلامی چه اقتضائات روشی دارد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در پاسخ به پرسش اول گفت: بنده معتقد به تفسیر موسّع از علوم انسانی هستم یعنی علوم انسانی عبارت است از هرگونه مطالعهی روشمند انسان و امور انسانی و شئون انسانی، به قصد تولید دانش توصیفی یا هنجاری.»
استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به سوال دوم درباره دسته بندی علوم انسانی بیان کرد: علوم انسانی یا توصیفی یا هنجاری است؛ یعنی علوم انسانی در حوزه هایی دانش توصیفی است که شامل مطالعات وضعیتشناسانه نسبت به انسان و مناسبات انسانی، مطالعات تبیینی (بررسی علل و عوامل شکل گیری مناسبات انسانی)، مطالعات آسیبشناسانه و مباحث فلسفی در حوزههای مختلف مانند فرهنگ، هنر، سیاست و زبان است. این دانش، گزارشگر وضعیت موجود است و به بررسی علل و عوامل پدیدهها میپردازد.
استاد واعظی ادامه داد: بخش دوم علوم انسانی مطالعات هنجاری است که خروجی آنها، توصیه و الزام و تنظیم مناسبات است. این بخش هنجاری علوم انسانی معطوف به چگونگی تغییر وضع موجود به وضع مطلوب است.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در پاسخ به سوال سوم تأکید کرد: علوم انسانی دینی یعنی فراهم آوردن مجال برای حضور و مداخله محتوایی آموزه های دینی اعم از آموزه های هنجاری و توصیفی دینی درفرآیند مطالعات روشمند و تولید علم راجع به انسان.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: این تلقی از علوم انسانی دینی متکی بر دو پیشفرض است: نخست، ارکان عقلی و نقلی دین (کتاب و سنت و عقل) درباره انسان و امور انسانی دارای مرجعیت علمی است و معارفی عرضه کرده است. دوم، فرآیند تولید دانش در بسیاری از شاخه های علوم انسانی و مسائل آن مانعی از کاربست، مداخله، اخذ و اقتباس و بهرهگیری از این معارف ایجاد نمیکنند. یعنی ماهیت، چارچوب، روش و محتوای مسائل علوم انسانی از جنس مسائلی نیست که مانع باشد و سدی در راه اقتباس و بکارگیری این معارف در فرآیند تولید دانش باشد.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در پاسخ به پرسش چهارم درباره اقتضائات روشی علوم انسانی دینی اظهار داشت: علوم انسانی اسلامی به معنای انکار روشهای متعارف یا ایجاد انقلاب روشی نیست بلکه هدف، دخالت دادن آموزههای دینی در محتوا و جهت گیری علوم انسانی است. روشهای کمی، کیفی و تحلیلی مرسوم در مطالعات انسانی همچنان معتبرند، اما پیشفرضها و مبانی ارزشی و انسانشناختی آنها میتواند متکی بر آموزههای دینی باشد.
وی با اشاره به مثال فلسفه سیاسی هابز خاطرنشان کرد: کتاب «لویاتان» هابز کتاب مهمی در شکل گیری تفکر مدرنیته است. این کتاب مشحون از پیش فرض های انسان شناسانه و پیش فرض هایی است که کاملا در تقابل با آموزه های اسلامی است. هابز به شدت نگاه فیزیکال و ماتریالیستی از انسان دارد و اسم گراست و نگاه بدبینانه به انسان دارد و تلاش می کند دین را از حوزه عمومی کنار بزند. اما هابز به سراغ پی افکندن مدل نظام سیاسی مطلوب می رود. پس وقتی نظریه پردازی در حوزه فلسفه سیاسی به شدت متاثر از پیشفرض های انسان شناختی است، چرا نتوانیم همان روش تحلیلی و عقلی فلسفه سیاسی را متخذ از کتاب و سنت داشته باشیم؟ وقتی می گوئیم علوم انسانی اسلامی بدین معنا نیست که فلسفه سیاسی را به علم اجتهادی از کتاب و سنت تبدیل کنیم.
استاد واعظی تاکید کرد: مشکل ما با علوم انسانی موجود، نه روش، بلکه دخالت دادن جهتگیری ها و مبانی فلسفی و متافیزیکی و آموزه های هنجاری و ارزشی و توصیفی مبتنی بر بینش های ایدئولوژیک و ماتریالیستی و طبیعت گرایانه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه ما با روش علوم انسانی مشکلی نداریم، گفت: ما با جهت گیری های ایدئولوژیک و نظام ارزشی که مبنای ترسیم مطلوبیت های جامعه سیاسی آنهاست مشکل داریم. ما وقتی می گوئیم علوم انسانی اسلامی، نمی خواهیم روش اجتهاد فقهی و مراجعه به کتاب و سنت را بالمرّه جانشین روش های مرسوم در علوم انسانی کنیم بلکه می خواهیم متکی بر روش های اجتهادی و مراجعه به کتاب و سنت و استنباط آموزه های معرفت بخش اسلامی در هرکجا از فرآیندهای تولید دانش درعلوم انسانی بتوانیم این آموزه ها را اشراب کنیم.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم تاکید کرد: علوم انسانی اسلامی را نباید به انقلاب ماهیت و روشی در علوم انسانی و برهم زدن ساختارهای روشی متعارف در شاخه های مختلف علوم انسانی فرو کاست چون بحث ما بحث محتوایی و جهت گیری و دخالت های ناروای مبانی باطل یا جهت گیری های طبیعت گرایانه در حوزه های مختلف علوم انسانی است.