غدیر از اعظم نعم الهی است
بسم الله الرحمن الرحیم
و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد(ص) و آله الطیبین الطاهرین المعصومین(ع)
خداوند متعال را شاکر هستیم که به همه ما این توفیق را عطا کرد تا در این عید سعید که در روایات ما به عنوان عید الله الاکبر ذکر شده، از فیوضات آن، إن شاءالله بهره مند شویم و همچنین تشکر می کنم از عزیزانی که اسباب حضور بنده را در این جلسه با شکوه فراهم کردند با کسب اجازه از همه حضار محترم مخصوصاً روحانیت معززی که در جلسه حضور دارند.
واقعه غدیر یک اتفاق بسیار مهم در تاریخ اسلام است و همانگونه که عرض کردم به عنوان عید الله الاکبر می باشد اما اتفاقاتی افتاد که نه تنها بیعت غدیر شکسته شد بلکه آن اجتماع عظیم که رسول گرامی اسلام (ص) برای اعلام ولایت و وصایت امیر المومنین (ع) پس از وفات ایشان تشکیل دادند، به ثمر ننشست همچنین اتفاقاتی که درباره اصل امامت و ولایت رخ داد.
اتفاقات تلخی که برای به حاشیه رفتن اهل بیت (ع) و محو شدن آثار رسالت رقم زده شد، یکی از تلخ ترین این حوادث این بود که برای تحکیم خلافت غاصبانه امویان و مروانیان امر کردند که در سرتاسر جهان اسلام بر روی منابر، امیر المومنین (ع) صب بشود و از ایشان برائت جسته شود. اگر تاریخ را مطالعه کنید در زمان معاویه و پس از او (به ویژه در زمان معاویه) چنان بر شیعیان امیر المومنین (ع) سخت گرفتند که کسی جرأت نداشت از ولایت امیر المومنین (ع) حرفی بزند، حتی رسماً اعلام کردند که اگر کسی از محبت و ولایت امیر المومنین (ع) حرفی زد، جان و مالش در امان نیست.
زمانی که خود امیر المومنین(ع) و خاندان رسالت را در حاشیه قرار دادند طبیعی است که حادثه غدیر هم در خفا و حاشیه قرار می گیرد، برای اینکه عمق فاجعه درک شود حدیثی را برای شما نقل می کنم. مرحوم صدوق این حدیث را در خصال نقل کرده اند: مفضل بن عمر یکی از نزدیکان و اصحاب امام صادق(ع) هستند که خدمت حضرت مشرف می شوند و از حضرت می پرسند: کَم مِن مسلمین عید؟ چه تعداد مسلمان ها عید دارند؟ حضرت می فرمایند اربعه، مسلمان ها چهار عید دارند، مفضل می گوید جمعه و عیدین (عید فطر و عید سعید قربان) را می دانم، چهارمی آن چیست؟ حضرت می فرمایند: اعظم ها و اشرف ها، عظیم ترین و با شرافت ترین از عید های چهارگانه روزی است که پیامبر گرامی اسلام (ص) امیر المومنین(ع) را به ولایت و وصایت نصب کردند. نکته ای که می خواهم عرض کنم این است که به شکلی واقعه غدیر به فراموشی سپرده شده بود و آن ها در محو آثار رسالت، قدم برداشته بودند که حتی شیعه ای مثل مفضل بن عمر نمی دانست که عید غدیر، عید است.
تاریخ را که می نگریم کم کم وقتی هیمنه امویان و مروانیان کاسته می شود و کم کم مساعی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) معالم و معارف دین عرضه می شود، اینکه می گویم کم کم باز یک نمونه دیگر عرض کنم یکی از بزرگان اصحاب صادقین(ع) ابان بن تغلب است. حضرت از ایشان می پرسند که: آخرین دفعه ای که به زیارت ابا عبد الله(ع) مشرف شدید چه موقعی بود؟ می گوید که خیلی زمان طولانی است که مشرف نشده ام، حضرت ترغیب و تشویق می کند که چرا شما که از اعیان شیعه هستید به زیارت ابا عبد الله(ع) نمی روید و بعد فضیلت زیارت را می گوید. عرض بنده این است که در چه خوان نعمتی هستیم که اینگونه معارف اهل بیت (ع) معالم دین، مکتب اهل بیت (ع) و اسلام راستین در آن خفا و شرایطی که بوده به ما معرفی شده است، بسیار چیزهایی که از اصول و نقاط برجسته در شیعه بودن است، می بینیم که در بین اصحاب حضرت آنگونه که اکنون شناخته شده می باشد نبوده است بطوری که مفضل بن عمر در این روایت به حضرت می گوید: وظیفه ما در روز غدیر چیست؟ حضرت در پاسخ می فرمایند: شکراً و حمداً لله در این روز روزه گرفتن، بسیار فضیلت دارد، که از باب شکر و حمد الهی شما روزه بگیرید. به تدریج غدیر در جمع شیعیان شناخته شد، تاریخ نقل می کند که در محافل شیعیان شروع کردند، کم کم در عید غدیر اشعاری را در مدح امیر المومنین(ع) و آل الله سرودند، اما اینکه عید غدیر به عنوان عید رسمی معرفی شود به زمان حکومت آل بویه در بغداد بر می گردد. احمد معز الدوله در سال ۳۳۴ ه.ق حکومت آل بویه را در بغداد تشکیل می دهد، این حکومت ۱۱۳ سال دوام پیدا می کند یعنی در سال ۴۴۷ ه.ق طغرل سلجوقی آخرین امیر آل بویه را ملک الرحیم را از قدرت ساقط می کند، اما احمد معز الدوله در سال ۳۵۲ ه.ق (هجده سال پس از حکمرانی خودش در بغداد) رسماً عید غدیر را به عنوان عید و جشن عمومی اعلان می کند که در تواریخ نوشته اند شهر به پارچه های رنگین آذین بسته شد و جشن و سرور عمومی برگزار شد.
سوال: چرا غدیر خم این مقدار مهم است؟ چرا به عنوان عید الله الاکبر مهم است؟ جوابش این است که اهمیت عید غدیر تابع اهمیت ولایت و امامت است؛ چون امامت و ولایت مهم است عید غدیر هم مهم می باشد.
بخش هایی از روایات در ارتباط با ولایت ذکر می کنم. حدیث معروفی است که می فرماید بُنی الاسلام علی خمس، که در کتب روایی ما ذکر شده من جمله از امام باقر(ع) که ناقل این حدیث ابوحمزه ثمالی است همان دعای معروف سحرهای ماه مبارک رمضان دعای ابوحمزه ثمالی، ایشان ناقل این حدیث است، امام باقر (ع) فرمودند: بنی الاسلام علی خمس، اسلام پنج ستون، پایه و اصل دارد أقام الصلاه، ایتاء زکات، حجه بیت الله، صوم شهر رمضان و الولایه لنا اهل البیت (ع)، بعد حضرت می فرمایند که در آن چهار تا رخصت داده شده اما در ولایت رخصت داده نشده است کسی که استطاعت ندارد رخصت داده شده است حج را که از بنیان های اسلام است، نرود کسی که مالی ندارد و مشمول زکات نیست، زکات دادن برای آن واجب نیست، رخصت داده شده است کسی که توانایی روزه گرفتن را ندارد و عذر دارد، روزه نگیرد کسی که قائماً نمی تواند نماز بخواند قاعداً نماز بخواند رخصت داده شده است که نشسته نماز بخواند و در مواردی رخصت داده شده مصلیاً بصورت درازکش نماز بخواند چون نمی تواند به آن کیفیت کامل نماز بخواند، اما هیچ وقت رخصت داده نشده است که کسی دست از ولایت امیرالمومنین(ع) و اولاد طاهرینش بردارد یعنی کمال دین را ندارد مؤمن و مسلمان است اما کمال اسلامی را ندارد «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» اسلام با ولایت کامل می شود و به کسی رخصت داده نشده که اسلامش ناقص باشد البته در یک روایت دیگری آمده که بنی الاسلام علی خمس این تعبیر هم بکار رفته و ما نودی علی بشیءٍ کما نودی بالولایه به هیچ چیزی به اندازه ولایت تأکید نشده است.
در قرآن آیه ۲۴ سوره صافات می فرماید وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ یعنی موقفی از مواقف قیامت وجود دارد که همه را متوقف می کنند و مورد سوال قرار می دهند. از چه چیزی سوال می کنند؟ مفسرین ذکر کرده اند این موقف صراط است آنجایی که می خواهند از پل صراط رد بشوند. مرحوم شیخ طبرسی (ره) صاحب تفسیر مجمع البیان از ابوسعید خدری و صحابه رسول الله (ص) نقل می کند: آن چیزی که از آن سوال می شود ولایت امیرالمومنین(ع) است به عبارت دیگر در رأس آن چیزی که سوال می شود ولایت امیرالمومنین(ع) است. در حدیث دیگری از رسول گرامی اسلام (ص) است که حضرت می فرمایند: «لاتزول قَدُم عبدٍ یوم القیامه حتی یُسأل عن اربعٍ» بندگان خدا در قیامت قدم از قدم نمی توانند بردارند مگر اینکه از چهار چیز سوال می شود. یعنی تا این چهار سوال را جواب ندهند نمی توانند به مراتب بعدی و إن شاءالله جنت الرحمن برسند. آن چهار سوال چیست؟ می فرماید: «عن عمره فی ما افناه» از عمرت سوال می شود عمرت را در چه چیزی فنا کردی؟ عمرت را در چه راهی سپری کردی؟ و «عن شبابه فی ما افناه» عمر خودش یک بحث است و خصوص جوانی خیلی مهم است چون اوج قدرت و اوج توانایی است و از همه مهم تر قلب جوان به ملکوت نزدیک است هنوز رذایل و خدانکرده گناه قلب را نمی رانده است، توبه و به راه آمدن نزدیک است در جوانی است که انسان می تواند بار بزرگ سعادت ابدی را با خودش حمل کند و اسباب و زیر ساخت های وصول به فوض عظمای ولایت را برای خودش داشته باشد.
سوال سوم «و عن ماله» قیامت سوال می شود از مال: «مِن أین کسبا» مالش را از چه راهی بدست آورده است؟ اگر به وفور ثروتی رسیده از چه راهی است؟ و نه تنها از کسب مال سوال می شود، «انفقوها» از اینکه چگونه و در چه راهی هم خرج کرده است سوال می شود. یعنی اینطور نیست که بگوید مال خودم می باشد و هر طور که بخواهم خرج می کنم در روایت است که می فرماید: «فی حلاله حساب و فی شبهته عتاب و فی حرامه عقاب» یعنی به این نحو نیست که رها باشیم.
چهارمین سوالی که رسول گرامی اسلام(ص) می فرمایند از آن سوال می شود: «و عن حبنا اهل البیت(ع)» یعنی حب و ولایت ما اهل بیت یکی از آن چهار چیزی است که حتماً از آن سوال می شود. مراجعه کنید به تفاسیر در ذیل آیه ۸ سوره تکاثر «ثمّ لتسألونّ یومئذٍ عن النعیم» در قیامت از نعیم و نعمت ها سوال می شود. امام صادق (ع) در حدیث شریفی می فرمایند: خداوند أجل و اکرم از آن است که از بندگانش راجب نعمت هایی مثل خوراکی ها و آشامیدنی ها و نعمت های مادی که لازمه زیست طبیعی ما در این دنیاست، سوال کند حضرت می فرمایند: إنّما یسألکم أمّا أنعم علیکم بمحمدٍ و آل محمد (ص) خداوند روز قیامت از نعیمش سوال می کند امام صادق (ع) فرمود آن نعمتی که خدای متعال از آن سوال می کند نعمت وجود نازنین رحمه للعالمین است وجود نازنین امیر المومنین (ع) و اهل بیت (ع) است. به ما گفته خواهد شد که این اسوه های حسنه را به شما معرفی کردیم و به شما دادیم و قلوب شما را به این نعمت ولایت اهل بیت (ع) منور کردیم چرا در سبیل آنها راه نرفتید و چرا این نعمت را فرو گذاشتید (چون اجل نعم الهی ولایت اهل بیت (ع) است) لهذا در آیه ۳ سوره مائده در ارتباط با غدیر می فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» این که روز غدیر خم روز اتمام نعمت و اکمال دین است بخاطر این است که اصل ولایت از اعظم نعم الهی است و خداوند نعمت هدایت و نعمت اسلام را با ولایت بر ما تمام کرد، غدیر خیلی مهم است چون ولایت مهم است.
عرض دیگر بنده این است که غدیر و نصب امیرالمومنین(ع) به ولایت حتماً وجه سیاسی دارد اما جفاست اگر غدیر خم و نصب امیرالمومنین(ع) به ولایت را در وجه سیاسی آن خلاصه کنیم یعنی قصه غدیر خم فقط این نیست که بعد از رسول گرامی اسلام، امام و زعیم سیاسی جامعه مسلمین باید امیرالمومنین(ع) باشد، این یک جلوه از جلوه های غدیر است غدیر نصب امیرالمومنین(ع) و اعلام عمومی حجت الله بودن امیرالمومنین(ع) است اعلام عمومی ولی الله بودن امیرالمومنین(ع) است و اعلام عمومی این است که در کنار قرآن، عترت طاهرین منبع هدایت هستند یعنی در واقع روح غدیر خم تأکید بر آن حدیث شریف ثقلین دارد «إنّی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» یعنی اعلام است به مسلمین که در کنار قرآن این حجج الهی، معالم دین را و هدایت های دینی را به شما معرفی بکنند. اگر به واقعه غدیر صرفاً وجه سیاسی بدهیم برای امروز ما چه بحثی را بدنبال خواهد آورد؟ ما به برادران اهل سنت خودمان با تأکید بر غدیر اعلام می کنیم که مسلمین پس از وفات رسول گرامی اسلام راه به خطا رفتنه اند و به جای انتخاب امیرالمومنین(ع) دیگران را انتخاب کرده اند یا دیگران خودشان را به جامعه مسلمین تحمیل کرده اند آیا آّب رفته را به جوی می توان باز گرداند؟ یک اتفاق تلخی در تاریخ افتاد اما عرض بنده این است که ما با تأکید بر غدیر خم همین امروز برای برادران اهل سنت پیام داریم پیام غدیر چیست؟ پیام غدیر آن است که این حجج الهی را و عترت طاهرین را در کسب معارف دین رها نکنید در کنار قرآن، متمسک به ولایت امیرالمومنین(ع) و اولاد طاهرینش باشید و معالم دین را هدایت های الهی را اخلاق اسلامی، شریعت، سیره و سلوک اهل بیت را مبنای خودتان قرار بدهید پس غدیر فقط و فقط وجه سیاسی ندارد غدیر را نباید در مسأله زعامت سیاسی بعد از رسول الله(ص) خلاصه کرد بلکه تأکید غدیر بر آن است که این ائمه و اهل بیت(ع) در واقع می بایست نصب العین جامعه اسلامی در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی باشند به تعبیر دیگر خداوند چنین خواست که فرهنگ عمومی جامعه اسلامی در کنار تأثیر پذیری از قرآن متأثر از اهل بیت(ع) و عترت طاهرین باشد. جامعه ایران و جامعه شیعیان به حمد الله از این نعمت برخورداریم که تار و پود فرهنگ ما تحت تأثیر اهل بیت(ع) است.
به اختصار عرض کنم فرهنگ چهار لایه دارد لایه اول آن باورهاست؛ هر فرهنگی مثل فرهنگ اسلامی، فرهنگ غربی و… از چهار لایه تشکیل شده است یک لایه، لایه باورهاست یعنی در آن جامعه چه باورهایی در سطح عموم وجود دارد. لایه دوم، لایه ارزش هاست یعنی آن جامعه نظام زیبا شناختی آن چیست؟ چه چیزهایی را خوب و چه چیزهایی را بد می داند؟ چه چیزهایی را ارزش می داند و چه چیزهایی را ضد ارزش می داند؟ لایه سوم فرهنگ، رفتار است یعنی هر فرهنگی و کسانی که در آن فرهنگ تنفس می کنند یکسری رفتارهایی را دارند. لایه چهارم نماد هاست، نماد از پوشش وآرایش ظاهری تا انواع و اقسام چیزهایی که نماد می شوند را شامل می شود.
جامعه ما در تمام این چهار لایه متأثر از اهل بیت(ع) است یعنی اهل بیت در شکل دهی باورهای ما، در معرفی ارزش ها به ما، در تنظیم رفتار ما (البته هر مقداری که جامعه نسبت به او همراهی می کند) و همچنین نماد های ما، تأثیر گذارند. در جایی یا علی، یا حسین نوشته می شود یا وقتی یک بیرق می بینید یک دنیا حرف دارد مثلاً محرم که می آید همزمانی که سر در خانه ای پرچم سیاهی نصب می کنند (حتی چیزی هم روی آن ننویسند) این یک دنیا مطلب دارد، این نماد است کما اینکه مهر و تسبیح نماد است. جامعه ما در باورها، ارزش ها، رفتار ها و نمادهایش مرهون و مدیون اهل بیت (ع) است.
ما چه وظیفه ای داریم؟ کسانی که درد احیاء فرهنگ دینی دارند یکی از وظایفشان این است که میراث فرهنگی را به نسل جدید منتقل کنند. مواریث فرهنگی خودمان را چرا باید به نسل جدیدمان منتقل کنیم؟ برای اینکه گسست هویتی و گسست فرهنگی اتفاق نیافتد. احساس تعلق فرهنگی وجود داشته باشد جامعه ای دچار فروپاشی می شود که هویت فرهنگی خودش و آن احساس تعلق فرهنگی اش را از دست بدهد آن جامعه به سمت فروپاشی می رود.
و کسانی که امر اهل بیت(ع) را اقامه و احیاء می کنند، برای آنها در روایات اجر و ثواب بسیاری ذکر شده است «مَن جلسَ مجلساً» کسی که در مجلسی بنشیند که «یُحیا فی امرنا» امر ما در آن مجلس احیاء می شود جنت بر او واجب می شود. چقدر در روایات بر احیای امر اهل بیت(ع) تأکید شده است بخاطر اینکه این احیای امر اهل بیت(ع) که در غالب برگزاری مراسم محرم، غدیر، اعیاد اسلامی، وفیات ائمه(ع) و… این ها احیای امر اهل بیت(ع) است و در واقع انتقال مواریث مان به نسل جدید است که مقابل آن انقطاع هویتی و فرهنگی گرفته شود و آن احساس تعلق و آن وصل شدن به هویت تاریخی اتفاق بیافتد. برای همین است کسانی که در راه این مجالس تلاش می کنند کسانی که در برقراری عید الله اکبر تلاش می کنند در واقع تعظیم شعائر الهی می کنند و همانگونه که فرمود «و مَن یُعَظم شعائر الله فإنّهم مِن تقوی القلوب» این از نشانه تقوای قلوب است. ببینید کسانی که این مجلس ما را بر پا کرده اند کسانی که امروز و امشب و فردا در سرتاسر کشور یاد امیرالمومنین(ع) یاد اهل بیت(ع) زنده می کنند در واقع تعظیم شعائر می کنند. حتی اگر توانمان این باشد که غذایی تهیه کنیم و به فقیری بدهیم، بگویید مهمان امیرالمومنین(ع) هستید به همین مقدار در احیاء تراث دینی و تعظیم شعائر سهیم شده اید و به همین میزان تقوای قلوبتان را ارائه کرده اید.
من چون قول داده بودم نیم ساعت بیشتر صحبت نکنم عرضم را پایان می دهم و تشکر می کنم از همه حضار محترم از صبر و حوصله ای که به احترام امیرالمومین(ع) کردید و امیدوارم همه ما مشمول عنایات خاص مولی امیرالمومنین(ع) باشیم و این شب و روز عزیز را تبریک و تهنیت می گوییم به مولی و مقتدایمان حضرت حجت (عج) و إن شاء الله ادعیه ذاکیه حضرت حجت(عج) شامل همه ما و همه مردم مسلمان و شیعیان ما چه در داخل و اقصی نقاط جهان باشند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.