مرگ مهمترین مسئله آدمی در طول تاریخ بوده و است. انسان فطرتا طالب بقا، حیات و آسایش است و از نابودی و فنا فراری و متنفر است. این مسئله و دیدگاهها و تحلیلهای متفاوت درباره حقیقت و ماهیت مرگ و نیز هراس از مرگ و عوامل تقلیل وحشت مرگ تاثیری مستقیم در معناداری زندگی دارد. اینکه زندگی دارای ارزش زیستن است یا اینکه به هدفی پس از دنیا میانجامد و یا قابلیت بررسی کارکردها و نتایج را واجد است یا خیر، به معناداری یا بیمعنایی و پوچی زندگی منجر میگردد. دیدگاه دینی انسان را به تفکر در آفرینش و هدفمندی آن و نیز ایمان به معاد و اعتقاد به جاودانگی دعوت میکند. حیات طیبه و حیات معقول در ادامه حیات متصل و واحد دنیا و آخرت پیشنهادی قرآنی جهت معناداری است؛ تصحیح دیدگاه نسبت به مرگ و اعمال صالح و توجه به جلوههای زیبای حیات اخروی و عدم غفلت از عمومیت مرگ و مواجهه با مرگ از عواملی است که زندگی را از چالش بیمعنایی رها میسازد و آرامش و طمانینه و اشتیاق به باریابی به جوار رب را افزایش میدهد.